پیام تاریخ

بحث های تاریخ ایران

پیام تاریخ

بحث های تاریخ ایران

خصوصیات اخلاقی شاه عباس دوم صفوی

خصوصیات اخلاقی شاه عباس دوم

 

«شاه عباس دوم بنا به قول اکثر مورّخان از لحاظ روحی و ذوقی پیرو و تالی شاه عباس اوّل است. اکثراً متّفق القولند که وی ادامه دهنده‌ی راه او بوده و در این راه توانسته وقفه و سکونی را که پس از شاه عباس اول به علّت ضعف شاه صفی و کشتارهای بی منطق او عاید ایران شده بود تبدیل به یک دوره‌ی سازنده و خلّاق کند. از جمله این مورّخان مستشرق انگلیسی ادوارد براون است که می‌گوید شاه عباس دوّم اگر در باده نوشی افراط نمی‌کرد پادشاه خوبی بود. در زمان سلطنتش نشان داد که لایق تاج و تخت است؛ زیرا هر قدر در کار سلطنت پیش می‌رفت رعایایش بیشتر او را دوست می‌داشتند. روحی بزرگ و شریف داشت و نسبت به بیگانگان مهربان بود و اجازه نمی‌داد کسی به آن‌ها بی حرمتی کند.

سیّاحان خارجی نیز از تیزهوشی و واقع بینی او حکایاتی نقل کرده‌اند که در این جا به نمونه‌هایی از آن‌ها اشاره می‌کنیم: شاردن طی یک داستان کوتاه از هوشیاری این پادشاه خاطره‌ای را به این شرح نقل می‌کند. این پادشاه هوشیار یک رأس خرس سپیدی که از مسکو برایش هدیه آورده بودند به تفنگچی باشی سپرده به خیال این که مشارالیه بیشتر از آن که در باغ وحش مقدور است از این حیوان محافظت کند. معهذا مدّتی نگذشت و خرس از بین رفت. شاه که از این موضوع آگاه شد، خواست کیفیّت مرگ حیوان را بداند؛ لذا از سردار پرسید خرس سپید من چه شد؟ تفنگچی باشی در پاسخ گفت قربان! عمرش را به شما داده. شاه خنده کنان گفت: خود شما خرس هستید که می‌خواهید بقیّه‌ی عمر حیوانی به زندگی من افزوده شود. همین سیّاح خاطره‌ای دیگر به شرح زیر نقل می‌کند که دال بر واقع بینی شاه است. شاه در خارج اصفهان در طول کوه صوفی (صفّه) گردش می‌کرده، ناگهان تکّه ابری بزرگ بر سر تخته سنگی فرود می‌آید و شاه با دیدن این منظره به تفنگچی باشی می‌گوید ابر تیره را بنگرید که مانند کلاه فرنگیان است. سردار در پاسخ می‌گوید قربان! صحیح است. انشاء الله که فرنگستان را تسخیر خواهید کرد. شاه خنده کنان در جواب می‌گوید چگونه می‌توانم فرنگیان را مقهور سازم. اینان دو هزار فرسنگ از من فاصله دارند در صورتی که من قادر نیستم کشور ترکان را که نزدیکترین همسایه‌ی من است تسخیر کنم. شاه عباس دوم تحت تأثیر تحوّلات زمانش یعنی تهاجم غرب به ایران در قرن هفدهم میلادی (یازده هجری) می‌خواست غرب را بشناسد و در این راه ذوق و علاقه‌ی خاصّی نشان می‌داد. تاورنیه ضمن بیان برخوردهایش با شاه عباس دوّم در یکی از ملاقات‌ها می‌گوید: شاه از من پرسید در اروپا چند شاه هست و کدام یک از همه مقتدرترند؟ من گفتم: مسلّم است که شاه فرانسه از تمام سلاطین اروپا مقتدرتر است. پرسید چند سال دارد؟ گفتم 26 سال از سنّش می‌گذرد و پسری سه ساله دارد که در فرانسه دوفن، یعنی ولیعهد می‌باشند. پس از آن که از قوای نظامی فرانسه شرحی بیان کردم. شاه صحبت را به پادشاه معطوف ساخت و از معادن طلا و نقره صحبت کرد و می‌خواست که من عقیده‌ی خود را درباره او بگویم. من هم اقرار کردم که پادشاه اسپانیا صاحب چندین مملکت و امارت است و هیچ یک از سلاطین اروپا به اندازه او خاک ندارند. بعداً شاه پرسید: از قراری که ونیزی‌ها برای من حکایت کرده‌اند شما در اروپا ایالت‌هایی دارید که نجبا در آن جا سلطنت می‌کنند و در هلند مردمان مختلف از هر طبقه بر مردم حکومت می‌کنند. عقیده‌ی تو درباره این حکومت‌ها چیست؟ و تو چه سبک حکومتی را بهتر می‌دانی؟ من از سخن شاه فهمیدم که او از جمهموری خوشش نمی‌آید لذا سلطنت مطلقه‌ی موروثی در اولاد ذکور، مثل فرانسه خوب است. سپس صحبت ما در مورد انواع حکومت در وضع کلّی اروپا و رابطه آن‌ها با ایران به درازا کشید و شاه زیرکانه به جواب‌های من گوش می‌داد.

شاه عباس دوّم واجد صفات سنجیده و قابل تحسین بود و شکّی نیست که روی هم رفته مملکت خود را با عدالت اداره می‌کرد. از طرفی می‌توان گفت که وی تا حدّی قسی‌القلب بود و این جنبه‌های ضعف اخلاقی هنگامی بروز کرد که وی به حال مستی می‌افتاد. افراط در میگساری موجب شد که وی در 1077 ه.ق هنگامی که بیش از سی و سه سال نداشت زندگی را بدرود گوید. هرگاه او پرهیزگار می‌بود بدون شک عمری طولانی‌تر می‌داشت و در نتیجه بهتر می‌توانست از انحطاط صفویه که از زمان پدرش شروع شده بود جلوگیری کند. افراط او در میگساری باعث شده بود که تمام کارهای مثبت این پادشاه به بوته‌ی فراموشی سپرده شود و این چیزی است که اکثر مورخان داخلی و خارجی بر آن تأکید دارند. کروسینسکی می‌گوید هر چند مانند پدر و نیاکان خود در نوشیدن شراب افراط می‌کرد، امّا در زمان حکومتش نشان داد که لایق سلطنت است. او عاشق عدالت بود و رعایایش را دوست می‌داشت. روحی بزرگ و شریف داشت و نسبت به بیگانگان مهربان بود و بر حکّام و عمّالی که از قدرت خود سوء استفاده می‌کردند رحم نمی‌کرد.»[1]


 



[1] - ایران در دوران شاه عباس دوم، مؤلّف احمد فاضل، 1389، اصفهان، هنرهای زیبا، صص 51 تا 53

2- آینه عیب‌نما، فریادی از کاخ‌های صفوی، علی جلال‌پور، انتشارات گفتمان اندیشه معاصر، 1401، ص 930

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد