«اعقاب شاه عباس اوّل و در بین آنها مخصوصاً شاه عباس دوّم اقدامات بسیار در زمینهی زیبا سازی اصفهان کردند، بی آن که در ساختار و بافت شهر تغییرات اساسی بدهند باز هم با حفظ هماهنگی کاخها و باغهایی در اراضی بایر تعبیه کردند و این تأسیسات را تا ساحل دیگر رود گستردند. صادقترین شاهد برای فعالیّتهای ساختمانی شاه عباس دوّم در اصفهان کاخ چهل ستون است در باغی به همین نام. الگوی این کاخ وسیع که رو به بیرون دارد احتمالاً ساختمانی مشابه در قزوین است مربوط به زمان شاه تهماسب که شاه جوان در آغاز پادشاهی خود در آن اقامت داشته است، میشود پنداشت که در زمان سلطنت او طرحی برای برپا کردن کاخی چنین وجود داشته است. کمی پیش از آغاز لشکرکشی قندهار در سال 1058ه /1648م کارهای ساخت و ساز آن به آخر رسیده بود. مقارن سال 1060/ 1650م سه پل در اصفهان طرفین زاینده رود را به هم پیوند میداد: پل مارنان، پل الله وردیخان که سردار معروف شاه عباس اول که آن را با سی و سه چشمه تعبیه کرده بود و رابطهی اصلی محلّهی ارمنی نشین با مرکز شهر را که در سمت چپ ساحل قرار داشت تأمین میکرد و دیگر پل شهرستان که به دوران پیش از صفویه مربوط میشد. در ابتدای دههی پنجاه میلادی شاه عباس دوّم دستور به ساختن پلی داد که به پل خواجو شهرت دارد بر پایههای پلی که در آن اوقات سخت رو به ویرانی گذارده بود. در سال 1069/ 1658 سدّی و یا آب بندی تعبیه کردند. این تأسیسات تا روزگار ما هم برجا مانده است.
شاهد دیگری بر فعالیّتهای خستگی ناپذیر ساختمانی شاه عباس دوّم کاخهای وسیع و گسترده در باغ سعادت آباد است. ناحیهای که پیش از آن مسکن زردشتیان بود و در حوالی پل نوساختهی خواجو قرار داشت. این باغ در طرفین دریاچهای واقع بود که آب آن از زاینده رود تأمین میشد. حداکثر در تاریخ 1069ه/ 1659م اهالی غیر مسلمان را که بیشتر آنان زردشتی بودند در خارج اصفهان تا جایی که با ارمنیان تماس پیدا میکرد به طرف جلفا اسکان دادند. امیران بزرگ و درباریان نزدیک به شاه در این ناحیه ساکن شدند و خانهها و کاخهای خود را در این جا بنا کردند و این نمونهای از رفتار تساهل آمیز شاه است که دستور داد زمینهای ساختمانی آزاد شده را به قیمت واقعی بخرند. برای تأمین ارتباط دو قسمت باغ شاه عباس دوّم دستور داد پل کوچکی بر رود بزنند که احتمالاً باید همان پل چوبی باشد. این کاخها که اصولاً بیشتر برای جشنها و اجرای مراسم خصوصی ساخته و پرداخته شده بود تا برای نشان دادن به عموم مردم در اثر حملهی افغانیها در سال 1135ه/ 1723م و کارهای تسطیع و تخریبی که به دست یکی از شاهزادگان قاجاری در اواخر قرن نوزدهم انجام گرفت، ویران شد.[1] به صورتی که ما فقط به کمک طرحهای کوست سیّاح فرانسوی و شرح و توصیفهای شاردن میخوانیم تصویری تقریبی از آن در ذهن خود مجسّم کنیم. شاه عباس دوّمِ زنده دل که خواهان جشن و سرور بود به پیروی از جدّ اعلای خود که کاخها و باغهای بزرگ در پس قصر سلطنتی تعبیه کرده بود صحنهی دل انگیزی برای جشنها و چراغانیها در میان ساختمانهای متوازن و کاملاً یک دست، آب نماها فوّارهها و مناظر باغ و بستان ایجاد کرده بود. تعدادی بازار، گرمابه و مسجد نیز از متعلّقات این محلّه بود که در ادوار طوفانی بعد مانند کاخهای اعیان و بزرگان همه از بین رفته است. در بین اینها سه کاخ و قصر هفت دست از همه برجستهتر است. قصر آیینه «آیینه خانه» که از طرف ویلبر «دیوانخانه» هم نامیده میشده از لحاظ ستونهای قدامی با کاخ چهل ستون شباهتهایی دارد. درست در کنار رودخانه عمارتی هشت گوشه در طبقه دوم به نام نمکدان برپا بود که به علت شکل خاص خود گاه به آن کلاه فرنگی هم اطلاق میشد. عظمت آن کاخ با ساختمان شاد و شنگول و جادارِ خود شاردن و سیّاح فرانسوی را وادار کرد که با کمال اعجاب بنویسند هنگامی که فوّارهها در این کاخ دل انگیز جلوه گری میکنند گویی در محیطی سحرآمیز سیر میکنی.»[2]
[1] - برای آشنایی به قسمتی از زندگی ظلالسلطان و اقدامات منفی او به صفحه 232 کتاب آینه عیبنما نگاهی به دوران قاجاریه مراجعه شود.
[2] - ایران در عهد شاه عباس دوم، نوشته پاول لوفت، ترجمه کیکاووس جهانداری، مرکز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، 1380، صص 135 و 136
3- آینه عیبنما، فریادی از کاخهای صفوی، علی جلال پور،انتشارات گفتمان اندیشه معاصر، 1401، ص 795