«شاه سلیمان تعداد زیادی از سلاطین و شاهزادگان خارجی را در دربارش نگهداری میکند و از آنها پذیرایی مینماید و این بر شکوه و جلال دربار ایران بیشتر میافزاید. در این ایام پسر «مغول» با چندین شاهزاده خانم گرجی و چند شاهزاده ازبک با همراهانشان که دربارهای متعددی را تشکیل میدهند به خرج شاه ایران در دربار ایران زندگی میکنند. علاوه بر اینها تمام سفرا و نمایندگان خارجی که از ممالک مختلف اروپا و آسیا به ایران آمدهاند و همچنین تمام کسانی که از طرف شاهان اروپا و آسیا برای شاه ایران حامل نامههایی بودهاند و همه مهمانان شاه نامیده میشوند در منازلی که مجهزّ به تمام وسایل زندگی میباشد به خرج شاه ایران نگهداری میشوند و از آنها پذیرایی میشود و شاه ایران با کمال مردانگی و جوانمردی تمام مخارج آنها را میپردازد و علاوه بر این شاه ایران تا به هر یک از آنها مقدار زیادی پول و مقدار زیادی پارچههای زربفت و پارچههای ابریشمی زر دوزی شده که در کارگاههای سلطنتی تهیّه میشود، هدیه نکند اجازهی مرخصی به آنها نمیدهد.
رفتار جوانمردانه شاه ایران نسبت به مأموران خارجی که به ایران میآیند از همه جالبتر است و موجب سپاسگزاری است. به محض این که مأموران خارجی به سرحدّات ایران میرسند و ورود خود را به اوّلین حاکم نقاط سرحدّی اطلاع میدهند و اظهار میدارند که از طرف سلاطین خارجی حامل پیام یا نامهای برای شاه ایران میباشند حاکم محل با کمال مهربانی آنها را میپذیرد و به آنها تعداد زیادی اسب میدهد تا کلیّه همراهان خود را سوار کنند و همچنین برای حمل کردن اسباب و لوازم سفرشان به هر تعدادی قاطر و شتر احتیاج داشته باشند به آنها میدهد و عدّهای از صاحب منصبان حکومتی خانهی خویش را با آنها همراه میکند تا در همه جا آنها را هدایت کنند و به آنها کمک نمایند و دستور میدهد تا رسیدن به پایتخت تمام وسایل زندگی را در همه جا برای آنها فراهم کنند و مخارج تغذیهی آنها را روز به روز بپردازند. وقتی این مأموران خارجی به پایتخت میرسند همان صاحب منصبانی که آنها را به ترتیبی که مذکور شد و تا آن جا راهنمایی کردهاند خانهای در خارج شهر برای آنها تهیه مینمایند و پس از آن که در آن جا مستقر شدند و استراحت کردند ورود آنها را به شاه خبر میدهند. شاه آنها را در عداد مهمانان خود میشمارد و به کسی که مأمور معرّفی سفرا و نمایندگان خارجی میباشد دستور میدهد، برود از طرف شاه به آنها خوش آمد بگوید و برایشان منزلی متناسب با مقام و جمعیت و همراهانشان باشد تهیه کند و تمام مایحتاج و وسایل زندگی را در اختیارشان بگذارد و بعد آنها را با کمال احترام به حضور بیاورد و معرّفی نماید.
مأمور شاه به خارج شهر میرود و از طرف شاه به آنها خوش آمد میگوید و تعداد کلیّه مأموران و همراهانشان را معیّن میکند و برمیگردد به شاه گزارش میدهد. شاه ایران به نسبت همراهان آنها و مستخدمینی که در خدمت آنها میباشد برای آنها حقوق و مقرّری تعیین میکند. سپس مأمور شاه دوباره پیش آنها میرود و آنها را به خانهی آبرومندی که برایشان آماده کرده است، میبرد و تعدادی از مستحفظین خاص شاه را به آنها میسپارد تا در جلوی منزلشان به پاسداری بپردازند و نگذارند کسی بدون اجازه وارد شود و وسایل مزاحمت آنان را که مهمان شاه میباشند فراهم نماید یا به مستخدمین آنها توهین کند. سپس مأمور شاه مخارج یک ماههی آنها را به ایشان میپردازد و در اول هر ماه مأمور شاه منظماً مقرّری آنها را پرداخت میکند علاوه بر این مأمور شاه مکرّر به دیدن آنها میرود تا از سلامتی آنان مستحضر شود و از احتیاجات آنها اطّلاع پیدا کند و به عرض شاه برساند. مأمور شاه این نمایندگان و مأموران خارجی را در تمام جلسات دربار و مهمانیهای عمومی به حضور شاه میبرد و آنها را با کمال احترام در محل معیّنی که مخصوص آنها است و جای ممتازی است، مینشاند. نسبت به مأموران خارجی با کمال ادب و مهربانی رفتار میشود. آنها در همه جا مورد احترام همه میباشند و همه به دیدهی احترام و افتخار به آنها مینگرند زیرا اگر کوچکترین ناراحتی و غصّهای برای آنان که مهمان شاه میباشند فراهم شود با اصطلاح ایرانیان به مردمک چشم شاه برمیخورد و شاه آزرده میشود. شاه به مهمانان خارجی کمال عنایت و مرحمت را مبذول میدارد و هنگامی که آنها را مرخّص میکند تمام مخارج آنها را مثل راه آمدن میپردازد.»[1]
[1] - سفرنامه سانسون، به اهتمام و ترجمه دکتر تقی تفضلی، 1345، صص 90 تا 93
2- آینه عیبنما، فریادی از کاخهای صفوی، علی جلالپور، انتشارات گفتمان اندیشه معاصر، 1401، ص 825