پیام تاریخ

بحث های تاریخ ایران

پیام تاریخ

بحث های تاریخ ایران

آئین و شرایط ازدواج در عصر هخامنشیان

 

 

رسوم و شرایط ازدواج در ایران باستان

بسیاری از قوانین و مقررات مدنی هخامنشیان تحت تأثیر تمدن پیشرفته‌ی بابل بوده است. اصولاً و در برخی موارد مسأله ازدواج طبقات حاکم و محکوم را باید از یکدیگر تفکیک کرد. در ازدواج طبقات حاکم ازدواج‌های سیاسی و درون گروهی سخن اول بوده و گاهی نیز بر اساس خودمحوری شاه فراتر از عرف رفته است. است. در فرهنگ این طبقه‌ی خاص زنان چون کالای با ارزش دست به دست می‌شدند، در صورتی که در اقشار مردم عادی اهداف دیگر مدّ نظر بوده است. چنان که مسأله تعدد زوجات را بین این دو طبقه نمی‌توان یکسان دانست. در این ایام پادشاهان دارای زن‌های متعدد بودند که درباره علت این تعدّد زوجات می‌توان گفت که «اگر از علاقه به فرزند پسر به عنوان یکی از دلایل مهم تعدّد زوجات بگذریم در میان شاهان و حکام و امرا انگیزه‌های سیاسی برای ایجاد پیوند مسلماً قوی‌ترین دلیل ازدواج با دختران حکام و پادشاهان سایر سرزمین‌ها بوده است، لذا زنان طبقه‌ی ممتاز که به دلیل ثروت و مکنت و موقعیت اجتماعی زندگی مرفه‌ای داشته‌اند، نهایتاً وجه‌المصالحه قرار گرفته و از قفسی طلایی به قفس دیگری انتقال داده می‌شده‌اند و کسی با آنان مشورت نمی‌کرده است. در عصر هخامنشی پادشاه حق داشت فقط از محیط دختران هفت دسته‌ی اشراف قبیله‌ای ازدواج نماید. کوروش با دختر فرناسپ PHarnaspes کاساندانه ازدواج کرد و کمبوجیه دختر «اتانا» فدیمه را گرفت.»[1]

«درباره رسوم و شرایط ازدواج ایرانیان اطلاع زیادی از منابع ایرانی نداریم ولی درباره آداب و رسومی که در بابل جاری بوده است اطلاعاتی از منابع بابلی داریم که به احتمال زیاد ایرانیان نیز همین رسوم را داشته‌اند. در مجموع 45 سند ازدواج در بابل به دست آمده که «مارتاروت» آن‌‌ها را ترجمه کرده است. اسناد مربوط به دوران پادشاهی کمبوجیه تا اردشیر دوم یا سوم است و در تمام این دوران بابل تحت حاکمیت ایرانیان بوده است، اسناد متضمن حقوق و وظایف زن در زندگی زناشویی، جهیزیه و شرایط اقتصادی و تعهدات شوهر نسبت به همسرش در صورت جدایی آن‌هاست. بخش اصلی اسناد مربوط به ازدواج، موافقتنامه‌ی خواستگار با خانواده‌ی عروس قبل از انجام مراسم است.‌ این موافقتنامه با شرح تعهدات شوهر نسبت به زن آغاز می‌شود و به دنبال آن موافقت پدر یا برادر عروس با تعهدات و شرایطی که خواستگار تعیین کرده قید شده است. بعضی از این شرایط و تعهدات شامل مواردی از این قبیل است که اگر زن به شوهر خیانت کند شوهر حق کشتن او را دارد، یا در صورتی که شوهر بخواهد زن دیگری اختیار کند باید مبلغ معینی که معمولاً با نقره محاسبه می‌شد به همسر اول خود بدهد و در این صورت او حق ترک خانه و رفتن به خانه‌ی والدین خود را دارد. در بعضی اسناد ازدواج قید شده است که این مبلغ، نقره یا هرچه در سند قید شده است مستقیماً به زن داده می‌شود و در بعضی اسناد آمده است که این مبلغ یا آن چه در سند قید شده به مادر وی داده می‌شود. زن همچنین حق دارد در صورت طلاق جهیزیه و آن چه را که با خود به خانه شوهر برده است پس بگیرد و به خانه‌ی خود ببرد. زمین و ملک و اثاثیه‌ی خانه و همچنین جواهرات و فلزات قیمتی از جمله اقلامی است که در جهیزیه نام برده شده است. در یک سند ازدواج در بابل یک باغ میوه و یک مزرعه و اثاث خانه به عنوان جهیزیه قید شده است و در یک سند دیگر جهیزیه‌ِ‌ی دختر عبارت است از جواهراتی به ارزش یک سوم «شِکل»، یک جفت گوشواره طلا به ارزش یک شِکل، یک تختخواب آکادی، یک میز و پنج صندلی و یک سینی برنز. هر یک از این اسناد را چند نفر که اسامی آنان نوشته شده است مُهر زده‌اند.

در مورد ازدواج‌های سلطنتی در ایران عصر هخامنشی به سه نوع ازدواج که اندکی با هم تفاوت داشتند می‌توان اشاره نمود. ازدواج اولین پادشاهانی ایرانی، ازدواج داریوش اول و ازدواج‌های جانشینان او تا پایان عصر هخامنشی. ازدواج‌های نخستین پادشاهان ایران هدفمند و برای استحکام پایه‌های سلطنت و توسعه‌ی قلمرو امپراتوری بوده است که از آن جمله می‌توان به ازدواج با دختران خانواده‌های سلطنتی غیر ایرانی و ازدواج با دختران بزرگان و سران قبایل اشاره نمود. ازدواج با دختران سلطنتی غیر ایرانی همراه با قراردادهایی بین پادشاهان برای دوستی و اتحاد و به رسمیت شناختن حقوق طرف مقابل بود. ازدواج‌های کمبوجیه اول (پدر کوروش) و کوروش و پسرش کمبوجیه دوم متضمن چنین قول و قرارهایی بوده که آخرین آن‌ها ازدواج کمبوجیه دوم با یک پرنسس مصری است. ازدواج با دختران بزرگان نیز برای تحکیم دوستی و اتحاد و تضمین وفاداریشان نسبت به پادشاه صورت می‌گرفت. در مورد کوروش و کمبوجیه دوم می‌توان به ازدواج کوروش با «کاساندان» که دختر یکی از بزرگان پارس بود، و همچنین ازدواج کمبوجیه با «روکسانا» اشاره نمود. درباره چند همسری نخستین پادشاهان ایران نیز باید گفت که پیوند زناشویی آن‌ها با خانواده‌های سلطنتی غیر ایرانی و بزرگان داخلی عمدتاً برای تأمین مقاصد سیاسی و جلب دوستی و حمایت آنان بوده است. ازدواج‌های داریوش اول به طور مشخص برای احراز مشروعیت سلطنت و جلوگیری از ظهور مدعیان دیگری برای مقام سلطنت بوده است. شرح ازدواج‌های داریوش با دختران کوروش و بردیا و همچنین وصلت او با بزرگان پارس در فصول پیشین آمده و نیازی به تکرار آن نیست. جانشینان داریوش نیز سیاست او را در وصلت با بزرگان برای جلب دوستی و اتحاد آنان دنبال کردند، ولی در مورد ازدواج آنان با دختران و خواهران خودشان که در منابع یونانی و مصری به عنوان زنای با محارم از آن یاد شده است با اطمینان نمی‌توان اظهار نظر کرد و به نظر می‌رسد که این مطالب بیشتر برای بدنام کردن پادشاهان هخامنشی ساخته و پرداخته شده است.

خواهران و دختران پادشاهان هخامنشی نیز نقش مهمی در سیاست ازدواج آنان ایفا می‌کردند. خواهران و دختران پادشاهان غالباً به همسری بزرگان و پسران آن‌ها یا ساتراپ‌ها (حکام محلی) و سرداران سپاه درمی‌آمدند و دوستی و وفاداری آن‌ها را نسبت به مقام سلطنت تضمین می‌کردند. در دوران سلطنت پادشاهان هخامنشی پس از داریوش اول، خواهران و دختران پادشاه گاه به عنوان «هدیه» و پاداش خدمتی به همسری بزرگان و سرداران سپاه و حکام محلی درمی‌آمدند. به طور خلاصه تمام ازدواج‌های سلطنتی در دوران پادشاهان هخامنشی انگیزه و هدف سیاسی داشت. پادشاهان برای تأمین هدف‌های سیاسی و تحکیم مبانی سلطنت خود با دختران بزرگان و خانواده‌های سلطنتی دیگر ازدواج می‌کردند و در مورد ازدواج دختران سلنطنتی (خواهران و دختران پادشاه یا بستگان نزدیک وی) فقط شخص پادشاه تصمیم می‌گرفت. این روّیه تا دوران سلطنت آخرین پادشاه هخامنشی داریوش سوم نیز معمول بود.

ازدواج اسکندر مقدونی و سردارانش نیز بر این محور بوده است. نویسندگان یونانی درباره ازدواج آن‌ها با دختران ایرانی توضیحات مفصلی داده‌اند. در جشنِ باشکوهِ ازدواج دسته جمعی سرداران اسکندر در شوش، به دستور اسکندر آداب و رسوم ایرانی در امر زناشویی مراعات گردید. در این مراسم، عروس وارد اطاق می‌شد و در کنار داماد می‌نشست. داماد دست‌های عروس را می‌گرفت و هر دو دست او را می‌بوسید. سپس عروس و داماد قطعه نانی را که در سفره گذاشته بودند، برمی‌داشتند و با هم قسمت می‌کردند و پس از انجام این مراسم بود که داماد، عروس را با خود به خانه‌اش می‌برد.»[2]


 



[1] - زن به ظن تاریخ، جایگاه زن در ایران باستان، بنفشه حجازی (فراهانی)، نشر شهر آشوب، 1370، ص 102

[2] - زنان در ایران باستان، ماریا بروسیوس، ترجمه و نگارش محمود طلوعی، چاپ اول 1389، انتشارات تهران، صص 89 تا 91

3- نقش زنان دربار در تاریخ ایران، علی جلال‌پور، انتشارات گفتمان اندیشه معاصر، 1403، ص 47

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد