پیام تاریخ

بحث های تاریخ ایران

پیام تاریخ

بحث های تاریخ ایران

ازدواج با محارم در عصر هخامنشیان

ازدواج با محارم در عصر هخامنشیان

یکی از نکاتی که در تاریخ ایران باستان بسیار مورد بحث و انتقاد قرار گرفته است مسأله ازدواج پادشاهان هخامنشی و ساسانی با محارم خویش می‌باشد. در این زمینه دیدگاه‌های متفاوت و گاه متضاد ارائه گردیده و در این میان به خصوص پیروان زردشتی‌ سعی و تلاش زیاد داشته‌اند که اثبات کنند که انجام این امور هیچ ارتباطی با آموزش دین ‌آن‌ها ندارد و تنها برداشتی اشتباه از سوی مورخان صورت گرفته است. یکی از دلایل آنان بر این محور است که در بین ادیان امروز نیز حدود و اختیاراتی در امر ازدواج رعایت می‌شود و نمونه‌ی آن را در پیروان کاتولیک و اسلام در حد حرام و تأکید می‌توان یافت. بر همین اساس دین زردشت نیز در آن زمان ازدواج با محارمی را توصیه کرده که منظورش ازدواج با هم‌کیشان خود بوده است. از دیدگاه تاریخی باید توجه داشت که بحث درباره پیوندهای ازدواج شاهان هخامنشی و به خصوص بعد از سلطنت داریوش اول محدود به شواهد ارائه شده از منابع یونانی است. منابعی که هیچ یک از نویسندگان آن در دربار هخامنشی حضور نداشته‌اند و نگاه آنان تابع اخبار رسیده و تحلیل دشمن دیرینه و تنها بر مبنای فرهنگ یونانی بوده است. ماریا بروسیوس مؤلف کتاب زنان هخامنشی در مقدمه و متن کتاب خود درباره مبحث ازدواج با محارم می‌نویسد: «در کتاب تاریخ ایران قدیم نوشته فرای که تاریخ سیاسی ایران دورهخامنشی را هم در بر دارد، به زنان درباری توجه کمی شده است. اشارات محدود به اظهار نظرهای کلی درباره ازدواج شاهان پارس با محارم است و این موضوع بدون تأمل و تعمّق به عنوان یکی از مختّصات دین پارسیان توجیه شده است. فرای هیچ جا این رسم بدیهی را مطرح نمی‌کند که این ازدواج‌ها را فقط با معیارهای معاصر غربی می‌توان «ازدواج با محارم» محسوب کرد. اگر بخواهیم ادعا کنیم که ازدواج با محارم وجود داشته لازم است، ببینیم خود پارسیان چه چیزی را ازدواج با محارم می‌دانستند و بررسی می‌کنیم که این ازدواج‌ها تا چه حد در سطح عام رواج داشته است. در یک مبحث طولانی چنین می‌توان نتیجه گرفت که مسأله‌ی ازدواج با محارم در دوران هخامنشی را باید مردود شمرد. اصولاً خط مشی ازدواج جانشینان داریوش اول بر پیوند با افراد نجیب زاده‌ی پارس متمرکز بود. همچنین مجاز و مرسوم بود که برادران و خواهران ناتنی، عمّه و عموزادگان، دختران برادران و خواهران خانواده سلطنتی با یکدیگر ازدواج کنند. باید این فکر را که شاهان هخامنشی با محارم ازدواج می‌کردند، مردود شمرد. ادعای چنین ازدواج‌هایی هرچند ازدواج یاد شده‌ی کمبوجیه با خواهرانش آن‌ها را تأیید می‌کند، ولی با بررسی موشکافانه منتفی می‌شود زیرا باید آن‌ها را بخشی از تبلیغات مصری علیه کمبوجیه دوم محسوب کرد. خواهران و دختران شاه در خط مشی ازدواج دربار هخامنشی نقش مهمی داشتند. ازدواج آن‌ها با نجیب زادگان پارسی، ساتراپ‌ها و فرماندهان نظامی از طریق نسبتِ ایجاد شده با شاه، در حفظ صاحب منصبان عالی مقام و اعمال نظارت بر آن‌ها مؤثر بود. در دوره داریوش اول، درباره این ازدواج‌ها خیلی زود تصمیم گیری می‌شد. در دوره‌ی شاهان هخامنشی بعدی ظاهراً شاهزاده خانم‌ها را کمی دیرتر به ازدواج در می‌آوردند، یعنی وقتی به صاحب منصبی هدیه‌ی سلطنتی پاداش می‌دادند. خط مشی ازدواج دربار پارس را انگیزه‌های سیاسی تعیین می‌کرد، نه تصمیمات اتفاقی یا خود انگیخته. پیروی از آن با هدف و ملاحظات سیاسی صورت می‌گرفت. به نظر می‌رسد که فقط شخص شاه بر آن نظارت داشت. این وضع کماکان در دوره‌ی داریوش سوم نیز برقرار بود. هیچ نشانه‌ای وجود ندارد که این خط مشی در اواخر شاهنشاهی هخامنشی، ضعیف شده یا اهمیّت سیاسی خود را از دست داده باشد.»[1]

بر مبنای سیر تاریخی و به یقین می‌دانیم که ازدواج اکثر پادشاهان جنبه‌ی سیاسی داشته و در محیطی آکنده از استبداد انجام گرفته است و رفتار آنان را نمی‌توان به سطح جامعه تعمیم داد و ما نباید رفتار پادشاهان باستانی را با عقاید و افکار امروزی بسنجیم. در آن زمان و به خصوص ازدواج با محارم در برخی پادشاهان وجود داشته است ولی جنبه‌ی عمومی نداشته است. در ورای آن دیدگاه‌های مذهبی و ازدواج‌های سیاسی که در سرتاسر دوران هخامنشی از زمان کوروش گرفته تا آخرین پادشاه هخامنشی و سپس توسط اسکندر مقدونی وجود داشته است، مسأله دیگری از ازدواج‌ها مطرح می‌گردد و آن ازدواج زنان با فاتحان ایرانی است که باعث تغییراتی در زندگی زنان حتی توده‌های مردم بوده است. چنان که بنفشه حجازی می‌نویسد: «از انواع ازدواج‌های سیاسی درون گروهی که سبب دست به دست شدن زنان می‌شده است ازدواج فاتحان با زنان حرمسرای حاکم مغلوب یا درگذشته است. آتوسا دختر کوروش پس از مرگ پدر به ترتیب به عقد ازدواج برادر خود کمبوجیه، بردیای دروغی و داریوش درآمد. مروئه دختر کوروش، بانوی کمبوجیه و داریوش اول بود. فدیمه نیز به ترتیب بانوی کمبوجیه، گئومات مغ (بردیای دروغی) و داریوش اول شد. آتوسا دختر اردشیر دوم که همسر پدر بود بعد از او به ازدواج برادر خود اردشیر سوم درآمد. این گونه ازدواج‌ها به طور حتم مسأله‌ی ازدواج مکرر زنان را مورد تأکید قرار می‌دهد.

در تاریخ این دوران بسیار دیده می‌شود که زنان به صورت غنیمتی جنگی یا ارثی تردید ناپذیر دست به دست می‌گشته‌اند. گزنفون در کتاب هشتم و فصل پنجم از ملاقات کوروش و سیاکزار سخن می‌گوید و می‌نویسد پس از آن که کوروش هدایای فراوان به سیاکزار داد، سیاکزار هدایا را قبول کرد و به دست دختر خویش تاج را بر فرق کوروش نهاد. سیاکزار گفت: کوروش این دختر من است و تمنایم این است که او را به زنی بپذیری. پدرت نیز دختر پدرم را به زنی گرفت و تو از بطن او به دنیا آمدی. این دختر همان طفلی است که تو چون کودک بودی با او بازی می‌کردی. کوروش جواب داد سیاکزار من به ارزش این موهبت و اهمیت این اتحاد و یگانگی به خوبی واقفم اما قبل از این که جواب قطعی بدو بدهم لازم می‌دانم رضایت پدر و مادرم را فراهم سازم. با این حال به دختر سیاکزار تحفه و هدایای بسیار نفیس و زیبا داد.»[2]


 



[1] - زنان هخامنشی، ماریا بروسیویس، ترجمه هایده مشایخ، تهران، انتشارات هرمس، 1381، صص 11 و 109

[2] - جایگاه زن در ایران باستان، بنفشه حجازی، تهران قصیده سرا، 1385، ص 103

3- نقش زنان دربار در تاریخ ایران، علی جلال‌پور، انتشارات گفتمان اندیشه معاصر، 1403، ص 65

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد