پیام تاریخ

بحث های تاریخ ایران

پیام تاریخ

بحث های تاریخ ایران

نقش ملکه پروشات در دربار هخامنشیان

 

 

نقش پروشات در دربار هخامنشیان

از جمله زنانی که در ویژگی رفتار ناهنجار و قساوت در دربار پادشاهان هخامنشی از آنان نام برده شده است یکی آمستریس همسر خشایارشاه می‌باشد که وی را زنی کینه توز و انتقامجو توصیف کرده‌اند؛ دیگری پروشات همسر داریوش دوم است که در منابع یونانی و غیره با واژه‌های دیگر نام او بیان شده است. این دو زن با نفوذ و قدرت خویش با اعمالی چون مسموم کردن و یا کشتن مخالفان در تحولات حکومت و در نهایت افول آن نقش زیادی داشته‌اند. از آن جا که اطلاعات درباره پروشات ناچیز و تقریباً مشابه یکدیگر است به چند روایت استناد می‌گردد:

«نام این ملکه در نوشته‌های تاریخی پروشات، پریسات و پریساتیس و به فارسی (پریزاد و همچنین پریسا) آمده است. وی دختر اردشیر دراز دست هخامنشی و مادرش (آندیا) از مردم شهر بابل بوده است. وی با داریوش دوم هخامنشی همسر گردید که با این زناشویی به پایگاه ملکه‌ای ایران رسید. زنده یاد پیرنیا درباره او چنین می‌نویسد داریوش سیره خود را بر سیره‌ی خشایارشای اول قرار داده و زمام امور را به دست زنان و خواجه سرایان سپرد. یکی از آن‌ها (آرتکسارس) نام داشت و در زمان اردشیر دراز دست به ارمنستان تبعید شده بود. دومی را (آرتابازان) می‌نامیدند و سومی را (آتراوس). نفوذ این سه نفر با هم به قدر نفوذ پروشات زن شاه نبود. این زن که ملکه و زن شاه بود کتزیاس او را خاله‌ی داریوش دانسته، ولی (دی نن) گوید که خواهرش بود.

از حیث حیله و تزویر و دسایسی که همواره به کار می‌برد و نیز در قساوت قلب و خونریزی مثل و مانند نداشت. پروشات آدم‌کش و نابودگر انسان‌ها و از دیدگاه سیاسی سخت‌گیر و برگشت ناپذیر در پیشامدهای سیاسی بوده است. وی بعد از مرگ داریوش دوم سال‌ها بر میدان سیاست تاخت و تاز داشت و مانند گذشته به آدم‌کشی و مرگ سازی می‌پرداخت. از جمله اقدامات ثبت شده‌ی وی آن که برادر شاه آرسی تس بر او یاغی شد و با پسر بغابوخش (مگابیز یونانی) که آرتی فیوس نام داشت همدست گردید. داریوش، اردشیر نامی را (آرتاسیراس یونانی‌ها) با قشونی به قصد او فرستاد و این سردار دو نوبت شکست خورد، زیرا سپاهیان اجیر یونانی جزو یاغی‌ها بودند، ولی در دفعه‌ی سوم اردشیر فتح کرد. توضیح این که پولی به یونانی‌ها داد و آن‌ها (آرتی فیوس) را رها کردند. بعد اردشیر جنگ کرده غالب آمد. و در این احوال چون سردار یاغی دید که یونانی‌ها از دور او پراکنده شدند و آرسیت هم کمکی به او نمی‌کند حاضر شد تسلیم شود به شرط آن که جانش در امان باشد. اردشیر قبول کرد و پس از آن چون داریوش خواست او را بکشد پروشات گفت: صلاح نیست، تأمل کن تا خود آرسی تس نیز به دام بیفتد. نظر ملکه صائب بود زیرا پس از چندی آرسی تس چون دید شاه قول خود را نگاه داشته تسلیم شد. بعد داریوش چون هر دو یاغی را در اختیار خود دید به حال آن‌ها رحم آورده، خواست قول خود را حفظ کند ولی این دفعه پروشات کشتن آن‌ها را لازم دید و هر قدر شاه مماطله کرد او بر اصرار و ابرام خود افزود تا آن که داریوش با نهایت اکراه به قتل آن‌ها راضی شد و شبی هر دو را در خواب بیدار کرده بی درنگ در خاکستر خفه کردند. مورد دیگر پس از آن که داریوش شورشی را فرو نشاند و پروشات به قتل تری‌تخم اکتفا نکرد و مادر و نیز دو برادر او را که ست رس و هلی کس نام داشتند با دو خواهرشان زنده به گور و رکسانه را به حکم ملکه ریزریز کردند. از خواهران تری‌تخم فقط استاتیرا زن ارشک مانده بود و داریوش می‌خواست که او را بکشد، ولی شوهرش آن قدر عجز و الحاح و گریه و زاری در پای شاه و ملکه کرد تا پروشات ملکه سنگ دل را به رقت آورد و او به شاه گفت از قتل این زن باید دست باز داشت. شاه بعد از قدری مقاومت بالاخره پذیرفت. ولی در دم آخر به ملکه گفت: روزی از این کرده‌ی خود پشیمان خواهی شد. بعدها وقتی که اردشیر به تخت نشست اودیاس تس را به حکم شاه با زجر کشتند و حکمرانی او را به پسرش مهرداد که نسبت به خانواده استاتیرا با وفا مانده بود، دادند.

در دربار داریوش دوم زنان نقش زیادی داشتند و برای ترقی افراد تنها کافی بود یکی از سرداران، زن یا خواجه سرایی را در دربار حامی خود قرار دهد و در مقابل اوامر پروشات بی چون و چرا خم گردد تا به تمام آرزوهای خود برسد. پس از فوت داریوش دوم پروشات مدت‌ها به قوت خود باقی ماند و در زمان سلطنت پسرش اردشیر دوم به دسایس و جنایت‌های خود ادامه داد و با این رویّه‌ی شوم بیش از پیش از ابهّت دربار هخامنشی کاست.»[1]

«پروشات یا پروشا Proushat دختر اردشیر دراز دست و همسر داریوش دوم از بانوان نادر روزگار خود و در تدییرمندی، ترفندسازی و سیاست بازی و سخت دلی مثل و مانند نداشت. می‌گویند دربار داریوش دوم به شدت زیر نفوذ او قرار داشت و اگرچه شاه نبود اما همچنان شاهی پرقدرت بر مملکت فرمانروایی داشت. داریوش از پروشات چهار پسر داشت. نخست آن‌ها اردشیر بود که داریوش او را به جانشینی خود برگزیده بود اما پروشات که پسر دیگرش کوروش را شایسته جانشینی پدر می‌دانست، چون پادشاه به بستر بیماری افتاد و مرگش نزدیک شد به رغم خواست پادشاه، کوروش را که بر خطه‌ی لیدیه حکمروایی می‌کرد به شتاب به پایتخت فراخواند تا پیش از برگزاری مراسم تاجگذاری تکلیف را با او معلوم کند. اما چون اردشیر موفق شد جشن تاجگذاری را برگزار کند کوروش کوچک در حین برگزاری جشن به قصد کشتن برادر به او حمله کرد و چون موفق نشد به شتاب او را دستگیر کردند و در همان جا محکوم به اعدام شد ولی پروشات که او را دیوانه‌وار دوست می‌داشت در هنگام اجرای حکم او را در آغوش گرفت و مانع از انجام کار جلاد شد و سرانجام هم توانست حکم عفو او را از برادرش گرفته و باری دیگر او را به لیدیه باز گرداند. کار به همین جا خاتمه نیافت و پروشات که هدف خود را همچنان دنبال می‌کرد باز چنان کوروش را تحریک کرد که او در لیدیه سر به شورش برداشت و در جنگ‌هایی که بین دو برادر درگرفت که پروشات در پشت پرده کارچرخان آن بود. سرانجام کوروش کوچک از پای درآمد. پروشات که قاتلین او را نشان کرده بود با طرح نقشه‌هایی دقیق یکایک آنان را به سختی از پای درآورد و چون استاتیرا همسر دیگر داریوش دوم را هم رقیب و هم مخالف خود می‌دید او را نیز با همان آرامش ظاهری سهمگینی که داشت مسموم کرد و سرانجام خود به جای بانوی اول دربار در کنار پسرش اردشیر نشست که نه تنها خرد و هوش و تدبیرمندی او را در اداره امور سیاسی می‌ستود بلکه همیشه می‌گفت مادرش برای فرمانروایی خلق شده است و هیچ کس نمی‌تواند همانند او مملکت را بچرخاند. پروشات تا آخر عمر قدرت خود را حفظ کرد و یکی از بزرگترین زنان دوران هخامنشی به شمار می‌آید.»[2]

«از دسیسه کنندگان تاریخ هخامنشی پروشات زن داریوش دوم و مادر اردشیر دوم است که از حیث حیله و تزویر و دسایسی که همواره به کار می‌برد مثل و مانند نداشت و مخالفان او از ترس کینه‌توزی او اقدام به خودکشی می‌کردند. در زمان داریوش دوم خاندان هخامنشی و دربار در انحطاط کامل افتاد و با سرعت رو به انقراض رفت. از خصایص سلطنت این شاه، یکی دخالت زن‌ها و خواجه سرایان به امور دولتی است. درباری که دستخوش بوالهوسی‌ها و کینه توزی‌های پروشات بود، درخشندگی و استحکام و ابهّت سابق را از دست داد. برای ترقی و تعالی ابراز لیاقت و فداکاری لزومی نداشت، بل کافی بود که هر یک از ولات یا سرداران زن یا خواجه سرایی را در دربار حامی خود قرار دهد و در مقابل اوامر پروشات بی چون و چرا خم گردد تا به تمام آرزوهای خود برسد. پس از فوت داریوش، پروشات مدت‌ها به قوت و اقتدار خود باقی ماند و در سلطنت پسرش اردشیر دوم نیز همواره به دسایس و جنایت‌های خود مداومت داد و با این رویّه بیش از پیش از ابهّت دربار هخامنشی کاست.

گویند اردشیر عقل و هوش این زن را همواره می‌ستود و عقیده داشت که مادرش برای رتق و فتق امور دولتی خلق شده است. این زن یکی از عوامل ایجاد یک دوره لشکرکشی و جنگ و خونریزی میان دو برادر کوروش کوچک و اردشیر دوم بود. او در سال چهارصد و هشت قبل از میلاد موفق شد فرمان فرمانروایی ساتراپ‌های سرتاسر آسیای صغیر را برای کوروش کوچک بگیرد. قصد داشت که او را با استفاده از نفوذی که بر داریوش دوم داشت بر تخت سلطنت بنشاند و چون توطئه‌ی کوروش کوچک بر ضد برادر کشف شد اردشیر دوم فرمان دستگیری او را صادر کرد و می‌خواست او را اعدام کند، اما پارساتید موفق شد شاه را وادارد تا او را ببخشد و دوباره به آسیای صغیر برگرداند. پلوتارک می‌نویسد که پاروساتیس او را در میان دو دست گرفته و گیسوهای خود را بر او پیچید و گردن خود را به گردن او چسبانید و با گریه‌های تلخ و لابه‌هایی که نمود او را از مرگ رهایی بخشد. در طول تاریخ زنان همواره نقش‌های خود را با سختی فراوان ایفا کرده و با چنگ و دندان از قلمرو مالی و مادی و عاطفی و احساسی خود دفاع کرده‌اند و در نقش مادر حتی مادرانی مانند پاروساتیس اعجاب آفریده‌اند.»[3]


 



[1] - ابر زنان ایران از آغاز تا اسلام، نورمحمد مجیدی کرایی، انتشارات آروَن، 1387، صص 390 تا 392

[2] - زن از کتیبه تا تاریخ، دانشنامه زنان فرهنگساز ایران و جهان، پوران فرخ زاد، تهران زریاب، 1378، جلد اول، ص 557

[3] - جایگاه زن در ایران باستان، بنفشه حجازی، تهران قصیده سرا، 1385، صص 96 و 97

4- نقش زنان دربار در تاریخ ایران، علی جلال‌پور، انتشارات گفتمان اندیشه معاصر، 1403، ص 80

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد