حکومت علویان تبرستان در شمال ایران با مرکزیت شهرهای آمل، ساری و گرگان (استرآباد) از سالهای 250 تا 316 هجری قمری برابر با 863 تا 927 میلادی طول کشید. فرمانروایان علوی عبارت بودند از حسن بن زید (داعی کبیر)، محمدبن زید، حسن بن علی (اطروش) و حسن بن قاسم (داعی صغیر). البته در این دوران بین سالهای 287 تا 301 هجری قمری تحت سلطه دولت سامانیان نیز قرار داشتند.
حکومت علویان از نظر جغرافیایی و سیاسی دارای ویژگیهای خاص و گاه مشترک با دیگر دولتهای تشکیل شده در شرق ایران داشت. با آن که امپراتوری عباسیان از شرق و غرب گسترش یافته بود ولی مناطق شمالی ایران که شامل تبرستان و دیلمستان میباشد همچنان به دلیل شرایط جغرافیایی و ایستادگی ساکنانش از حوزهی حکومت دستگاه عباسی به دور ماند. از نظر سیاسی حکومت علویان که با عقاید شیعی استقرار یافته بودند همواره از سوی خلفای عباسی مورد دشمنی قرار داشتند. از آن جا که خلفای عباسی توان دخالت مستقیم در این ناحیه را نداشتند به وسیلهی حکومتهای دیگر منطقه چون طاهریان و سامانیان و صفاریان مورد هجوم قرار میگرفتند. در مورد چگونگی رشد و نفوذ عقاید شیعی در این منطقه به این صورت بود که داعیان و دعوت کنندگان شیعه که با دستگاه خلافت بنی امیه و بنی عباس همواره در جنگ و ستیز بودند پس از آن که توانستند در برابر خلفا ایستادگی کنند به مناطق شمال ایران که دور از دسترس دستگاه حکومتی بود، پناه بردند. محبوبیت علویان شیعه و زهد و پارسایی آنان موجب تبلیغ و نفوذ اسلام در این نواحی شد. حسن بن زید که به داعی کبیر شهرت داشت به دعوت بزرگان منطقه از ری به تبرستان رفت و در اندک مدتی سلسله علویان را در تبرستان بنیان نهاد.
تقریباً تمامی جنگهایی که میان علویان و نیروهای اعزامی خلیفه عباسی که رهبری آن را طاهریان به دست داشتند با پیروزی علویان همراه بود و حسن بن زید از رمضان 250 تا ذیالحجه 253 هجری تمام تبرستان و قسمت اعظم دیلم و ری را به تصرف خود درآورد و چون شرایط برای جذب مخالفان دستگاه خلافت مهیا بود، علویان و وابستگان آنها از اطراف و اکناف حجاز و شام و عراق به آن نواحی کوچ کردند. در سال 259 هجری یعقوب لیث صفاری با برانداختن طاهریان و گسترش قلمرو خود با علویان مجاور و همسایه گشت و این باعث بروز اولین برخوردها میان صفاریان و علویان شد که مدتها ادامه یافت. اختلاف بین صفاریان و علویان تبرستان بعد از فوت حسن بن زید در سال 270 هجری و جانشین وی محمد بن زید ادامه داشت تا آن که امیر سلیمان سامانی سلسلهی صفاریان را برانداخت و این فرصت تازهای برای علویان شد تا قدرت خود را مستحکم تر نمایند. این ایام زیاد طول نکشید و امیر اسماعیل سامانی به فرماندهی محمد بن هارون سرخسی در نبردی علویان را شکست داد و داعی علوی کشته شد. محمد بن هارون سر محمد بن زید و پسرش را به بخارا فرستاد و گرگان و تبرستان را مطیع فرمانروای امیر اسماعیل سامانی کرد. از سال 287 هجری به مدت 13 سال تبرستان به حاکمیت مستقیم سامانیان درآمد و سادات علوی به دیلمان یا گیلان پناه بردند. از آن جا که محمد بن هارون با سامانیها خصومت داشت دست بیعت با یکی از بازماندگان علوی به نام ناصر کبیر (اطروش) داد و در سال 290 هجری تبرستان را از چنگ سامانیان بیرون آوردند. جابجایی قدرت در منطقه تبرستان تا سال 301 هجری ادامه یافت تا این که بین احمد فرزند امیر اسماعیل سامانی و ناصر کبیر که به نیکی مشهور بود قرارداد صلحی را امضا کردند و تبرستان و گیلان در دستان علویان ماندگار شد. ناصر کبیر در سالهای آخر عمر از حکومت کناره گیری کرد و به عبادت و تدریس پرداخت و داماد خود حسن بن قاسم را به جانشینی تعیین کرد و خود در شعبان 304 هجری درگذشت. حسن بن قاسم (داعی صغیر) چندین سال با سامانیان مشغول جنگ و کشمکش بود تا آن که در سال 314 هجری امیر نصر بن احمد سامانی شخصاً برای سرکوبی داعی وارد تبرستان شد، اما دچار مشکلاتی شد و کاری از پیش نبرد. سرانجام در سال 316 هجری طی جنگی که در نزدیکی ساری رخ داد داعی صغیر کشته شد و میدان به دست وشمگیر افتاد و به این ترتیب تبرستان و گیلان تحت سلطه سامانیان قرار گرفت. اگرچه از سال 316 به بعد برخی از علویان در مناطقی از تبرستان و گیلان قیام کردند اما در حقیقت با کشته شدن داعی صغیر عمر حکومت علویان در مناطق شمالی ایران نیز پایان یافت و حکومت آنها به دست سامانیان و آل زیار ساقط شد.[1]
[1] - تاریخ مستند ایران باستان، میر حسن ولوی، تهران نشر ماهریس، 1397، با استفاده از صفحات 345 تا 350
2 - نقش زنان دربار در تاریخ ایران، علی جلالپور، انتشارات گفتمان اندیشه معاصر، 1403، ص 200