پیام تاریخ

بحث های تاریخ ایران

پیام تاریخ

بحث های تاریخ ایران

حرّه خُتّلی خواهر سلطان محمود غزنوی

 

حرّه‌ی خُتّلی خواهر سلطان محمود غزنوی

«حرّه‌ی ختلی Horre Xotali خواهر سلطان محمود، عمّه‌ی سلطان مسعود غزنوی و همسر ابوالعباس از زنان نادری است که در تاریخ اجتماعی آن زمان جای پایی از خود به یادگار گذاشته است. این بانوی چاره اندیش و کاردان به رغم وضع آن زمان که مقارن با سده‌های میانه اروپا بود و زنان هنوز در شمار افراد درجه‌ی دوم جامعه شمار می‌شدند به گونه‌ای مستقیم در رویدادهای دربار غزنوی دخالت داشت و بدانسان که در تاریخ بیهقی آمده است شوکت، قدرت و بزرگی او حتا از برادرش سلطان مسعود هم بیشتر بود و به زبان دیگر سلطان مسعود تحت‌الشعاع شخصیت او قرار داشت. از آن چه که در زمان قدرت برادرش سلطان محمود و یا در خانه‌ی شوهرش بر او رفت در تاریخ‌ها هیچ نشانی به جای نمانده است. اما پس از مرگ برادرش در دنیای سیاست چهره نمایی‌ها کرد و با نامه‌ی ژرف و شیوایی که به سلطان مسعود نوشت نه تنها رسالت تاریخی خود را به انجام رسانید، بلکه چهره‌ی هوشمندانه‌ی خود را نیز نشان داد. حره ختلی در این نامه تاریخی به مسعود نه تنها احساسات شدید خویشاوندی خود را نسبت به او آشکار می‌کند بلکه از سیاست پردازی و اندیشمندی خود نیز پرده برمی‌دارد و می‌کوشد تا با شتاب مسعود را به پایتخت بخواند تا مانع به تخت نشستن برادر بزرگ او محمد که شایستگی نشستن بر جای سلطان محمود را نداشت، بشود: «و امیر داند که از برادر، این کار بزرگ بر نیاید و این خاندان را دشمنان بسیارند و ما عورات و خزاین و جز این به صحرا افتادیم باید این کار به زودی صورت گیرد.» و در پایان اضافه می‌کند: «به آن چه نبشتم نیکو اندیشه کند و سخت به تعجیل بسیج آمدن کند تا این تخت ملک و ما ضایع نماییم.»[1] این چنین است که بیهقی حرّه ختلی را یکی از کارگزاران به سلطنت رسیدن سلطان مسعود می‌داند به خصوص که پس از نوشتن این نامه با بزرگان و سران کشور نیز مکاتبه‌هایی کرد و از آنان خواست تا فرمانروایی مسعود را تأیید و در براندازی محمد با آن‌ها سهیم شوند. چرا که در نظر او سلطان محمد خصوصیات بایسته‌ی جانشینی سلطان محمود را نداشت و امکان داشت که دودمان غزنوی را به باد بدهد. اگرچه از حره ختلی جز آن چه آورده شد نشانه‌های روشنی باقی نمانده است اما نامه‌ای که بیهقی آن را در تاریخ خود آورده است گویای شخصیت نافذ و تاریخ ساز او است.»[2]


 



[1] - در شرح کامل‌تر این نامه خانم بنفشه حجازی در صفحه 144 کتاب به زیر مقنعه چنین آورده است: «در این دوران نیز زنان ترک در کار ملک دخالت مستقیم داشته‌اند. یکی از این زنان که به دلیل آگاهی از اوضاع سیاسی و اجتماعی مملکت با جهتگیری سیاسی سعی در حفظ منافع مادی و اجتماعی خود داشته حُرّه ختلی، عمه‌ی سلطان مسعود غزنوی است که پس از مرگ سلطان محمود در نامه‌ای برای مسعود می‌نویسد برادرت، محمد از این کار بزرگ بر نیاید و این خاندان را دشمنان بسیارند و با عورات و خزائن به صحرا افتاده‌ایم. باید که این کار بزرگ به دست گیری که ولیعهد پدر است و مشغول نشود بدان ولایت که گرفته است و دیگر ولایت بتوان گرفت که آن کارها که تا کنون می‌رفت به حشمت پدر بود و چون خبر مرگ وی آشکارا گردد کارها از لونی دیگر گردد و اصل غزنین است و آن گاه خراسان و دیگر همه فرع است تا آن چه نبشتم نیکو اندیشه کند و سخت به تعجیل بسیج آمدن کند تا این تخت ملک و ما ضایع نمانیم.»

[2] - زن از کتیبه تا تاریخ، دانشنامه زنان فرهنگساز ایران و جهان، پوران فرخ زاد، تهران زریاب، 1378، جلد اول، ص 744

3- نقش زنان دربار در تاریخ ایران، علی جلال‌پور، انتشارات گفتمان اندیشه معاصر، 1403، ص 209

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد