«بخش قابل توجهای از نقاشی ایرانی بعد از اسلام مربوط به شاهنامهی فردوسی است که در آن نقش زنان ترکیبی از صحنه را شامل میشود و پیوسته در دورههای مختلف تاریخی و مکاتب گوناگون نگارگری ترسیم شده است. این زنان چه در دورهی تاریخی، چه در دورهی اساطیری شاهنامه نقش به سزایی در شکلگیری مجالس نسخههای خطی ایفا کردهاند. بیشترین نگارهها از زنان محبوب و نامدار شاهنامه که مظهری از خیر، شجاعت و عفت میباشند مصور شده و تنها در چند مورد با نقش منفی ظاهر میگردند. «ارنواز و شهرناز، خواهران جمشید و زنان فریدون شاه» نمونهی زنان پاکدامن و برازندهی شاهنامه هستند که سالها در اسارت ضحاک بودهاند. نسخهای از شاهنامه که میتوان آن را به مکتب شیراز نسبت داد و به سال 848ه.ق (1444م) رقم گردیده، آنان در بند و با موهایی آراسته که تزئیناتی به همراه دارند کنار فریدون بر تخت شاهی نشانده شده و نظارهگر ضحاک میباشند. این مضمون در مکاتب مختلف نقاشی ایرانی همواره مصور شده است. نوع پوشش بانوان بخش مهمی از ویژگی مکتب نگارگری را شامل میشود. یکی از زیباترین و دلانگیزترین داستانهای شاهنامه قصهی دلدادگی رودابه به زال زر میباشد، «رودابه دختر زیبای مهراب شاه کابلی، زن زال و مادر رستم» در حالات و صور گوناگون توسط نگارگران ایرانی به تصویر درآمده است. او به هنگام اولین دیدار با زال، پیوند با وی و در حال زادن رستم به کرات ترسیم شده، رودابه تنها زنی است که در نگارهها کنار سیمرغ دیده میشود. به هنگام زادن رستم، سیمرغ نقش درمانگر برای وی دارد. یکی از برگهای مصور شده بین سالهای 401-999 ه.ق (950-1590م) در مکتب شیراز، مجلسی است از شاهنامه که زیباترین دیدار عشاق را نشان میدهد. رودابه در نهایت زیبایی با تاجی بر سر، چهرهی مدور و ابروان کمانی که زیورآلاتی به همراه دارد؛ در فراز بام کاخ نظارهگر زال سپید مو در پایین کاخ میباشد. رودابه گیسوانش را که به صورت نوار سیاه و بلند ترسیم شده به سوی زال عرضه میکند و این حالتی است که رابطهی عاطفی میان او با زال را نمایان میکند. کنیزی که نظارهگر رودابه است پشت سر او دیده میشود. چهرههایشان عموماً به یک صورت ترسیم شده و تنها در جزئیات لباس و آرایش سر از هم تمیز داده میشوند. این نگاره که در موزهی بریتانیا محفوظ میباشد سراسر بیانی احساسی و تغزلی دارد.
نقش کنیز و ندیمه، کنار شخصیت اصلی صحنه بسیار حائز اهمیت است و در نقاشی ایرانی به عنوان عاملی جهت پر کردن فضای خالی نگاره به کار برده میشود. در شاهنامه، از وجود زنانی تحت عنوان پرستندگان، کنیز و کنیزک سخن رفته است که در حکم ندیمان، مونسان و گاه مشاوران و اندرزگویان شاهزادگان بودهاند. چنان که رودابه به عشق خود به زال را نخستین بار به پرستندگان خود باز میگوید و از آنان راهنمایی میخواهد. بازتاب تصویری ارتباط کنیزان رودابه با زال را در دورهی تیموریان و برگی از شاهنامه که در کتابخانهی توپ کاپی سرای استانبول نگهداری میشود و در مکتب تبریز حدود سال 772 ه.ق (1370م) مصور شده، مشاهده میکنیم. در این مجلس زال در مقابل چشمان کنیزان رودابه که در حاشیه صحنه دیده میشوند و قسمت اندکی از آنان را شامل شده، مرغابیای را با تیر میزند. مهارت فنی نگارگر در پرداخت این مجلس بیهمتاست. نسخهی دیگر از شاهنامه، در سال 840 ه.ق (1436م) توسط جنید نقاش رقم گردیده که آمدن تهمینه بر بالین رستم را نشان میدهد. تهمینه دختر شاه سمنگان، همسر رستم و مادر سهراب زن آزادهای است که در ابراز عشق و خواستگاری رستم از وی پیشی میگیرد. در این مجلس، او در نهایت زیبایی با چهرهای گرد و دلنشین، قامتی بلند و لاغر اندام که با حرکات ظریف و ملایم قلم نشان داده شده و ردایی نارنجی که درخشندگی آن توسط آبی لاجورد زمینه پشت او تشدید مییابد و سراسر بدن او را پوشانده، مشاهده میشود. ندیمهای که شمع عنبرین در دست اوست، سمت چپ نگاره، کنار در ورودی به تصویر در آمده است. در این نگاه نیز وجود ندیمه همراه شخصیت اصلی به وضوح دیده میشود. تهمینه در بیشتر نگارهها با همین مضمون ترسیم شده و تنها در نوع آرایش صحنه و پوشش سر و جامگان متفاوت میباشد. آمدن ناگهانی تهمینه بر بالین رستم رمزی زیبا از عشقی پرشور است که نگارگر صحنه با تمامی این رموز آشنایی دارد. جلوه دیگر از حضور زن در صحنه حماسی نگارگری، مجلسی است که در دورهی صفویه و قرن 11 ه.ق (17م) به تصویر درآمده و آن نبردی است که میان رستم و برزو (پسر سهراب و نوهی رستم) صورت گرفته است. در این نگارهها، مادر برزو، «شهرو، زنی که از شوی خود نشانی ندارد» همانند یک زن عامی، بدون آراستگی و در نهایت سادگی با اندامی که نسبت به پیکر رستم کوتاهتر میباشد؛ به تصویر درآمده است. یکی از زنان منفور شاهنامه سودابه دختر شاه هاماوران و زن کیکاووس شاه است که دلباختهی ناپسری خویش سیاووش میشود. در بیشتر نگارههایی که در آن سودابه نقش میآفریند به هنگام گذر سیاووش از آتش درون کاخ نظارهگر صحنه میباشد. اما بدیعترین صحنه، نسخهای از شاهنامه به سال 1058ه.ق (1648م) است که در کتابخانهی سلطنتی ویندور نگهداری میشود. این نسخه مصور مجلسی حادثهی غمانگیزی را نشان میدهد که با پایان زندگی سودابه توسط رستم و در نزد کیکاووس مقارن است. رستم که پرورش دهندهی سیاووش میباشد سر سودابه را جلوی چشمان کاووس که نظارهگر صحنه است، از تن جدا میکند. سودابه در پایین نگاره با لباسی مجلل، بدون پوشش سر، در حالت افقی نقش بر زمین گردیده است. این نگاره از معدود تصاویری است که محکوم کردن زنی را به دلیل عشقی حرام و خیانت به همسر نشان میدهد. در کتابخانهی ملی پاریس مجلسی است از شاهنامه به سال 1012ه.ق (1604م) که به مکتب شیراز نسبت داده شده؛ و پیوند سیاووش با فرنگیس را نشان میدهد. فرنگیس، دختر افراسیاب، همسر دوم سیاووش، مادر کیخسرو در شاهنامه نقشی پویا و مثبت ایفا میکند. فرنگیس، زیبایی، لطف و فرهنگ را با هم دارد. در این نگاره فرنگیس و سیاووش بر قالی مستطیل شکل در کانون صحنه ترسیم شدهاند. گرداگرد مجلس، صورت چهار زن (ندیمه) دیده میشود که نظارهگر صحنهاند. چهرهها و نوع آرایش سر و جامگان آنان با فرنگیس تفاوتی ندارد.
از نمونهی زنانی که مورد بی مهری همسر در شاهنامه قرار میگیرد ناهید دختر قیصر روم، زن داراب شاه مادر اسکندر و یکی از بزرگترین جنگجویان و فاتحان تاریخ است که به سبب بوی ناخوشایند دهانش در حالی که باردار است نزد پدر باز میگردد. نگارهای که در مکتب ترکمن و به سال 911ه.ق (1505م) رقم گردیده، صحنهی تولد اسکندر از ناهید را نشان میدهد. ناهید کنار ساختمانی که خرابهای بیش نیست، سمت چپ و در حاشیهی نگاره که نشان از طرد وی است با چهره ای بیهوش و خمیده دیده میشود. تعدادی مرد سمت راست نظارهگر صحنه هستند. کنیزان شاهنامه نیز در دلربایی و دلدادگی شاهان نقش به سزایی را ایفا میکنند.
گلنار کنیز زیبای اردوان و دلباختهی اردشیر بابکان که بعدها به همسری وی در میآید در نگارههای بی شماری مورد توجه نگارگران قرار گرفته است. مجلسی از شاهنامه که به سال 158ه.ق (1648م) رقم گردیده و در کتابخانهی سلطنتی ویندور موجود میباشد گلنار را سوار بر اسب به همراه اردشیر در فضای پر پیچ و خم طبیعت نشان میدهد. گلنار پوششی همانند چادر بر سر دارد و با بدنی فربه و چهرهی لطیف و گیرا ترسیم شده است. در ادبیات و شاهنامه اشاره میشود که او اردشیر را تنها نمیگذارد و دوست و همراهش در لحظههای دشوار و تعیین کننده زندگی است. همچنین مجلسی از نسخهی شاهنامهی بایسنغری در مکتب هرات و به سال 833ه.ق (1429م) دیدار اردشیر و گلنار را درون کاخی مجلل همراه با تزئینات کاشی نشان میدهد.
آزاده نام کنیز رومی، چنگ نواز و معشوقهی بهرام گور است. وی پیوسته در شکارگاه در حال نواختن چنگ به همراه بهرام سوار بر اسب با شتر ترسیم شده و تنها در چند مورد نقش بر زمین نشان داده میشود. مکاتب نگارگری بی شماری به تصویرپردازی این صحنه پرداختهاند که از نظر موضوع یکسان، ولی به لحاظ تکنیک و فن کار تفاوت آشکار دارند. نمونهی بارز حضور آزاده در نقاشی ایرانی، برگی از شاهنامه است که بین سالهای 94-1590م نوشته و مصور شده و آزاده را سوار بر اسب در حاشیهی نگاره و در حال نواختن چنگ نشان میدهد. مسخهی دیگری از شاهنامه نیز به سال 890ه.ق (1485م) به مکتب شیراز مربوط میباشد و آزاده با چهرهی مدور، چشمانی باز، ابروان گره خورده که غمگینی صورت او را مینمایاند به همراه چنگ خود در پلان اول صحنه نقش بر زمین ترسیم نموده است.
گردیه خواهر بهرام چوبینه و زن خسروپرویز از زنان هوشیار و پرتوان و جنگجوی شاهنامه میباشد. از معدود تصاویری که به نقش او پرداختهاند، مجلسی از مرگ بهرام چوبینه است که به مکتب اصفهان نسبت داده میشود و در سال 1061ه.ق (1650م) رقم گردیده است. گردیه بر بالین جسد برادر با صورتی گرد، ابروانی کمانی، چشمانی کشیده و نافذ و دستانی از هو گشاده، گیسوانی بلند و افشان و جامهای که هیچ گونه تزییناتی در بر ندارد (همانند جامگان مردانی که گرداگرد بهرام دیده میشود و چهرههایشان عموماً به یک صورت و شبیه به گردیه میباشد) به تصویر درآمده است.
شیرین زیباروی مسیحی و محبوبهی جاودان خسروپرویز به کرات به قلم نگارگران بی شماری ترسیم شده است. او نمایندهی زنان آرمانی شاهنامه است. وی در نگارههای اسلامی ایران دارای نقشهای متعددی است و به دلیل ویژگیهایی که در ادب فارسی و به خصوص شاهنامه به او نسبت داده شده، مورد توجه نگارگران قرار گرفته و نقشپردازی شده است. شیرین تنها زنی است که با بدن برهنه به هنگام آبتنی و هم با لباس اشرافی و تاجی بر سر در درون و بیرون کاخ و در بارگاه شیرویه با چادری بر سر به تصویر درآمده است. در نگارهها، در شکارگاهها و در حال شکار با رشادتی تمام سوار بر اسب ترسیم شده و در جای دیگر به همراه خسرو به بازی چوگان سرگرم است. یکی از نمونههای بارزی که شیرین را با قدرتی تمام در شکارگاه نشان میدهد نگارهای است از خمسه نظامی و در مکتب ترکمن که به سال 913ه.ق (1505م) مصور شده است. شیرین در بارگاه شیرویه در مقام دفاع از پاکی و پارسایی خویش به پوشیده بودن روی خود اشاره میکند و پوشیدگی موی خود را یکی از نشانههای پاکی زن به شمار آورده است. تجلی این مضمون در نگارهای است که در مکتب شیراز و به سال 949ه.ق (1542م) رقم گردیده، شیرین دربارگاه شیرویه با پوششی از چادر، در میانهی صحنه ترسیم شده، نظارهگر صحنهای از مردانی است که گرداگرد مجلس و در حالات گوناگون دیده میشود. یکی از تأثر برانگیزترین صحنهها که حدود سال 910ه.ق (1507م) از خمسه نظامی تهیه شده و برآمده از مکتب صفوی میباشد خودکشی شیرین را نشان میدهد. پیکرهی بی جان او در مرکز صحنه بر تختی که دور تا دور او زنان ترسیم شدهاند، قرار دارد. حالات اندام و چهرهی بانوان که تمامی صحنه را شامل میشوند اظهار اندوه و شیون را مینمایاند. شیرین یکی از تجلیات زن فرهیخته و شایسته در نقاشی ایرانی است. «شیرین در شاهنامه به عنوان یک معشوقهی وفادار و فداکار معرفی شده است.». نگارهای که در مکتب قزوین و قرن 10ه.ق (16م) مصور شده، حضور دیگر زن در شاهنامه را که دارای نقشی منفی است نشان میدهد. «زن جادو» با چهرهای دلفریب در خوان چهارم اسفندیار ظاهر میگردد. این نگاره به بند کشیدن او توسط اسفندیار را نشان میدهد و در حقیقت تعبیری است از غلبهی نیروی خیر بر شر. از معدود تصاویری که به دورهی صفویه و به سفارش شاه تهماسب و به رقم میرسیدعلی میباشد صورت بانویی است که با تاجی بر سر، نشسته بر تخت شاهی و در انتظار دیدن تصویر اسکندر.
«نوشابه زنی است که پادشاه ملک بوده و اسکندر به لباس رسولان پیش او رفته است.» پریان و حوریان دریایی که اسکندر در طی سفر طولانی خود مشاهده میکند جلوهای دیگر از زن در عرصهی نقاشی ایران بعد از اسلام میباشد. در بیشتر نگارهها از جمله گلچین اسکندر سلطان در مکتب شیراز و به سال 808ه.ق (1410م) پریان با بدنی عریان که موهای بلندی آن را زینت بخشیده و دامنهایی از برگ پوشیده شده دیده میشود. در بعضی نگارهها اطراف بدن و گرادگرد دستانشان تشعشعاتی از آتش به چشم میخورد که حکایت از معصومیت آنان دارد. پری در شاهنامه مظهر لطافت و کمال زیبایی و مشبه به جمال تصور شده است و گاه سیمایی همچون فرشتگان یافته است. علاقهمندی نگارگران به مضامینی که زن در آن ایفاگر نقش اصلی است قابل ملاحظه میباشد. آن چه موجب برتری این زنان در ترسیمشان میشود صفات و ویژگیهایی است که به هر یک نسبت داده شده است. در تمامی مجالس نسخهها چه برگرفته از روایات اسلامی و چه در شاهنامه، زنان فداکار، پارسا، مادران دلسوز، شجاع و جنگاور، همچنین زنانی با صفات پلید که عالیترین نمونهی هنر توصیفی به شمار میآیند با سادهترین خطوط و رنگهای الوان و در ترکیبی گیرا که حاکی از نبوغ نگارگر ایرانی است مشاهده میشوند. در این نگارهها نقش ندیمهها و کنیزان در هر دو روایات اسلامی و شاهنامه یکسان بوده و همانند گل و بتههای تزیینی سبزهها و چمنزارها، فضای خالی صحنه را پر میکنند که در حالات گوناگون چون نواختن موسیقی، گفتگو، پذیرایی، مطالعه، پایکوبی و دست افشانی و تماشای صحنهی مراسم ازدواج و دلدادگی عشاق و سوگواری و شکارگاه به تصویر درآمدهاند. آن چه مورد نگارگران است تنظیم عناصر گوناگون و تناسب بین آنها در این مجالس است که نگارگر با توجه به مضمون اثر و با توسل به خط و رنگ و سطح، شخصیتها را در جایگاه مورد نظر ذهن خود مینشاند. زنان این مجالس که بیشترین آنان از زنان نامدار کتب ادبی، تاریخی و مذهبی میباشند همواره نقش اصلی در ترکیب و تزئین نگاره ایفا میکنند و در کنار شخصیتهای فرعی به یک اندازه ترسیم شده و تنها مقامشان از طرز آرایش و پوشش آنان تمیز داده میشود.
در برخی مکاتب نگارگری اندام زنان ظریف و باریک و بلند و در بعضی دیگر کوتاه و فربه نمایان میشود که از ویژگیهای مکاتب و دورههای مختلف نقاشی ایرانی میباشد. صحنههای مجالس این نسخهها تاریخ مصوری است از ایران بعد از اسلام که هویت و حیات زنان را در اعصار گوناگون بازگو میکند. در این مقاله زن در روایتهای اسلامی به عنوان رخسارهی دینی زن و زن در شاهنامه به عنوان صورت ملی زن در فرهنگ غیر رسمی مورد مطالعه قرار گرفتهاند. با نگاهی به دو رخسارهی مزبور به نظر میرسد که در هر دو صورت ما با کهن الگوها و صورتهای ایدهآل زن خوب و بد روبهرو هستیم که با نظام فکری و هنجاری جامعه پیوندی تنگاتنگ دارند.»[1]
[1] - زن و فرهنگ، به کوشش محمد میرشکرایی و علیرضا حسن زاده، نشر نی، 1382، صص 891 تا 897
2- نقش زنان دربار در تاریخ ایران، علی جلالپور، انتشارات گفتمان اندیشه معاصر، 1403، ص 212