«سلجوقیان از ترکمانان شرق ایران بودند که به لحاظ قومی از ترکان غُز محسوب میشدند. سلجوقیان یا سلاجقه منسوب به سلجوق پسر تقاق یا دقاق بودند و از این رو به سلجوقیان شهرت یافتند. آنها از ترکستان به سوی بالارودان حرکت کرده و در زمان سامانیان در آن حوالی مستقر شدند. در این مقطع از تاریخ همسایه حکومتهای سامانی، ایلک خانی و غزنوی بودند. سلجوق بن دقاق از اختلافات و جنگهای میان حکومتهای محلی سود جست و پایگاهی برای خود در نزدیکی ساحل رود سیحون یعنی شهر جَند دایر کرد. سلجوق چهار پسر به نامهای اسرائیل، موسی، یونس و میکائیل داشت که پس از درگذشت وی اسرائیل به عنوان پسر بزرگ رهبر سلاجقه شد، اما در اثر بدبینی سلطان محمود غزنوی به قدرت و حشمت وی و ترکان سلجوقی ناگهان بر آنها تاختن آورد و اسرائیل را دستگیر و زندانی کرد. وی تا هفت سال در زندان سلطان محمود بود تا درگذشت. سلجوقیان که از این حیله و ضربهی ناگهانی غزنویان ناراحت و بدگمان شده بودند، اندیشیدند از سلطان محمود کسب اجازه کنند تا برای استفاده از مراتع شرق ایران در سرزمین خراسان اطراق کنند. سلطان محمود که فکر میکرد قدرت سلجوقیان را مهار کرده است اجازه لازم را صادر کرد. با درگذشت سلطان محمود و به حکومت رسیدن سلطان مسعود از قدرت غزنویان کاسته شد و از این رو سلجوقیان به خود جرأت دادند تا با سلطان جوان غزنوی وارد جنگ شوند. نبرد در نزدیکی شهر نساء بین طرفین درگرفت و پیروزی از آن سلجوقیان شد و به این ترتیب سلطان مسعود به ناچار صلح نامهای با آنها امضا کرد و سپس راهی هندوستان شد، اما طولی نکشید که قدرت سلجوقیان از عهدهی مهار غزنویان خارج شد و هر روزه بر شوکت و قدرت آنها افزوده شد.
سلجوقیان از زمانی دین اسلام را پذیرفتند که شخص سلجوق به همراه خاندانش به دین اسلام با مذهب حنفی درآمد. پس از آن که سلجوقیان قدرت یافتند و تثبیت شدند به مرور زمان به پنج شاخه تقسیم شدند: سلاجقه بزرگ، سلاجقه کرمان، سلاجقه عراق، سلاجقه شام و سلاجقه روم. سلجوقیان با همه افت و خیزها در مجموع حدود 160 سال بر سریر قدرت باقی ماندند و این مقارن بود با ضعف دستگاه خلافت عباسی که از آن به جز نام و عنوان چیزی برجای نمانده بود. از میان سلاطین سلجوقی سه تن یعنی طغرل، آلب ارسلان و ملکشاه با عنوان سلاجقهی بزرگ بر امپراتوری وسیعی حکم راندند. نویسندگان و مشاهیر زیادی از جمله امام فخر رازی، امام محمد غزالی، ابوالفرج جوزی، شیخ شهابالدین سهروردی، امامالحرمین جوینی و امثال آنها در دوران سلجقه میزیستند. سلاجقه کرمان، عراق، شام و روم شاخههای دیگری از سلجوقیان بودند که تا مدتها حکومت کردند، اما از سمت شرق امپراتوری با برآمدن خوارزمشاهیان قدرت آنها در حال فروپاشی بود. در این میان سلاجقه روم تا حدود 700 هجری برابر با 1300 میلادی سلطه خود را حفظ کردند.»[1]
قلمرو سلجوقیان از شمال تا دریای مازندران، از شرق تا کاشغر و مرز چین، از جنوب تا دریای عمان و خلیج فارس و از غرب تا دریای مدیترانه گسترده بود. با توجه به این امر مرکزیت ثابتی برای آنان متصور نیست و مراکز حکومت آنان را میتوان به دلیل تقسیم بندی سیاسی شهرهای نیشابور، شیراز، اصفهان، ری و بغداد دانست. برای آن که تصویری بهتر از گستردگی حکومت سلجوقیان در ذهن شکل گیرد به این تقسیم بندی در سرزمینهای مختلف اشاره کوتاهی خواهد شد. حبیبالله شاملویی در این رابطه مینویسد: «از بدو اسلام تا تاریخ تأسیس سلسله سلجوقیان دولتی به آن عظمت و وسعت در ایران به وجود نیامده بود. این دولت در ماوراءالنهر و توران زمین 123 سال (تا سال 552 هجری قمری). در خراسان 128 سال (تا سال 557 هجری قمری). در عراق 161 سال (تا سال 590 هجری قمری). در کرمان150 سال (تا سال 583 هجری قمری). در ناحیه شام 24 سال (تا سال 511 هجری قمری) و در روم - آسیای صغیر 230 سال (تا سال 700 هجری قمری) پایدار ماند و سرانجام آن دولت نیز که پایدارترین سلسلههای سلجوقی بود توسط ترکان عثمانی منقرض شد. پایتخت سلاجقه از اواخر زمان طغرل اول تا زمان محمود بن محمد در اصفهان قرار داشت و از عهد محمود بن محمد تا انقراض سلسله سلاجقهی مغرب، پایتخت این دسته از سلاجقه شهر همدان بود و به دوران سلطان سنجر نیز پایتخت او مرو بود که در آبادانی آن کوششها کرد.
در پایان بحث سلاجقه به سبب ایجاد انشعاب در آن بد نیست امرا و فرمانروایان سلسلههای مختلف سلجوقی را در متصرفات آن بشناسیم.
الف – سلاجقه بزرگ (یا سلاجقه ماوراءالنهر از 429 تا 552 هجری قمری)
1 – رکن الدوله ابوطالب طغرل بیک پسر میکائیل. 2 – عضدالدوله ابوشجاع آلب ارسلان پسر چغری بیک. 3 – جلالالدین ابوالفتح ملکشاه، پسر الب ارسلان. 4 – رکنالدین ابوالمظفر برکیارق، پسر ملکشاه. 5 – غیاثالدین ابوشجاع محمد، پسر ملکشاه. 6 – سلطان محمودبن محمد سلجوقی، پسر ابوشجاع محمد. 7 – معزالدین ابوالحارث سنجر، پسر ملکشاه.
ب – سلاجقه مغرب (یا سلاجقه عراق از 511 تا 590 هجری قمری)
1 – مغیثالدین محمودبن محمد سلجوقی پسر محمدبن ملکشاه. 2 – غیاثالدین داودبن محمود، پسر محمود. 3 – رکنالدین ابوطالب طغرل دوم، پسر محمدبن ملکشاه. 4 – غیاثالدین ابوالفتح محمد، پسر محمدبن ملکشاه. 5 – معینالدین ملکشاه دوم، پسر محمود. 6 – غیاثالدین ابوشجاع محمد بن محمود، پسر محمود. 7 – سلیمان شاه، پسر محمدبن ملکشاه. 8 – ابوالمظفر ارسلان شاه، پسر محمد بن طغرل. 9 – طغرل سوم، پسر ارسلان شاه.
ج – سلاجقه کرمان (یا آل قاورد از 433 تا 583 هجری قمری)
1 – عمادالدین قره ارسلان قاورد، پسر چغری بیک. 2 – کرمان شاه، پسر قاورد. 3 – حسین پسر قاورد به مدت چند ماه. 4 – رکنالدین سلطان شاه، پسر قاورد. 5 – توران شاه، پسر قاورد. 6 – ایران شاه، پسر توران شاه. 7 – ارسلان شاه، پسر کرمان شاه. 8 – مغیثالدین محمد، پسر ارسلان شاه. 9 – مغیثالدین طغرل شاه، پسر محمد. 10 – بهرام شاه، پسر مغیثالدین طغرل. 11 – ارسلان دوم، پسر مغیثالدین طغرل. 12 – ترکان شاه، پسر مغیثالدین طغرل. 13 – سلطان محمد دوم، پسر بهرام شاه.
د – سلاجقه روم (یا سلاجقه آسیای صغیر از 470 تا 700 هجری قمری)
1 – سلیمان اول، پسر قتلمش. 2 – سلطنت بیگانه. این حکومت به مدت یک سال به طول انجامید و پس از آن که داود پسر سلیمان به حد رشد و کفایت رسید، دوباره زمام امور را به دست گرفت. 3 – داود، پسر سلیمان. 4 – قلیچ ارسلان اول، پسر سلیمان. 5 – ملکشاه اول، پسر قلیچ ارسلان 6 – مسعود اول، پسر قلیچ ارسلان. 7 – عزالدین قلیچ ارسلان دوم، پسر مسعود. 8 – قطبالدین ملکشاه دوم، پسر عزالدین. 9 – غیاثالدین کیخسرو اول، پسر عزالدین. 10 – رکنالدین سلیمان دوم، پسر عزالدین. 11 – قلیچ ارسلان سوم، پسر رکنالدین. 12 – کیخسرو، پسر قلیچ ارسلان دوم. 13 – عزالدین کیخسرو اول، پسر قلیچ ارسلان سوم. 14 – علاءالدین کیقباد اول، پسر کیخسرو. 15 – غیاثالدین کیخسرو دوم، پسر کیقباد. 16 – عزالدین کیکاوس دوم، پسر کیخسرو دوم. 17 – رکنالدین قلیچ ارسلان چهارم، پسر کیخسرو دوم. 18 – غیاثالدین کیخسرو سوم، پسر رکنالدین. 19 – غیاثالدین مسعود دوم، پسر کیکاوس دوم. 20 – علاءالدین کیقباد دوم، پسر کیکاوس دوم.
ه – سلاجقه شام (یا سلاجقه سوریه از 487 تا 511 هجری قمری)
1 – تنش، پسر آلب ارسلان. 2 – رضوان، پسر تنش. 3 – دقاق، پسر تنش. 4 – آلب ارسلان اخرس، پسر رضوان. 5 – سلطان شاه، پسر رضوان.»[2]