«ترکان خاتون Tarkan Xatun یکی از زیرکترین و سیاست بازترین بانوان دوره سلجوقی است. او دختر تمغاج خان و همسر ملکشاه، پادشاه نامدار سلجوقی بود و به هنگام مرگ شوی در بغداد اقامت داشت و با آن که میدانست به جز پسر او، سه پسر دیگر نیز از شوهرش به یادگار مانده است که بزرگترین آنها برکیارق دوازده ساله از همسر دیگر ملکشاه زیبنده است، بر آن شد تا به آرزوی دیرینه خود جامهی عمل پوشانده و پسرش را به گونهای رسمی به حکومت برساند تا خود بتواند به عنوان نایبالسلطنه زمام امور را به دست بگیرد. در راه اجرای این منظور از تمامی موقعیت و مقام خود یاری گرفت و نه تنها از جذبهای که بر شوی خود ملکشاه سلجوقی داشت و به رغم مخالفت خواجه نظامالملک وزیر محبوب وقت کوشید تا با جلب نظر خلیفه المقتدی به خواسته خود برسد. سرانجام نیز با آن که خلیفه نخست به سبب خردسالی محمود با آن امر موافقت نشان نمیداد با یاری گرفتن از نفوذی که خواهر شوهرش ماه ملک بر امیر جعفر پسر خلیفه داشت راه را برای رسیدن به آرزو هموار کرد. اما پیش از آن که سلطنت محمود اعلام شود گروهی از فرزندان نظامالملک، برکیارق پسر دیگر ملکشاه را از اصفهان خارج کرده او را به محلی موسوم به آبه دری برده و در آن جا سلطنت او را اعلام کردند. مقارن با این زمان ترکان خاتون که پیش از این تاریخ کسانی را به قصد ربودن برکیارق به اصفهان فرستاده بود خشمگین از آن چه روی داده بود به یاری مشاورانش مجدالملک قمی، تاجالملک ابوالغنائم، نخست خواجه نظامالملک را از صدرات برانداخت و تاجالملک را بر جای او نشاند. سپس به یاری براندازندگانِ خواجه نظامالملک شهر اصفهان را تسخیر کرد و با کمک عقل و درایت توانست برکیارق را که عازم اصفهان بود در برابر گرفتن پانصد هزار دینار راضی به چشم پوشی از محاصرهی اصفهان کند اما با همهی توافقی که بین ترکان خاتون و برکیارق به عمل آمد او که دمی آرام و قرار نداشت و در سیاست بازی، مردان زمان خود را مات میکرد بار دیگر بر ضد برکیارق به دسیسهگری پرداخت و دشمنان بسیاری را بر او شوراند. اما با این همه سلطنت برکیارق سرانجام به طور رسمی در بغداد اعلام شد و زمانی کوتاه پس از این ماجرا ترکان خاتونِ بلند پرواز که تاب هیچ شکستی را نداشت افسرده و درهم شکسته به بستر افتاد و سرانجام در پائیز سال 487 هجری قمری درگذشت.»[1]
گویا از شرح زندگانی ترکان خاتون همین مورد اختلاف با خواجه نظامالملک درباره جانشینی دیده میشود. ترکان خاتون در افکار و رفتار همسر خود نفوذ داشته و در ارتباط و جلب رضایت خلفای عباسی نیز با خواجه نظامالملک هم عقیده بودهاند. غلامرضا انصافپور در بخشی از زندگی وی مینویسد: «ترکان خاتون همسر ملکشاه سلجوقی از زمره زنان برجسته تاریخ ایران به شمار میرود. وقتی شوهرش ملکشاه درگذشت بین شاهزادگان سلجوقی بر سر تصاحب تاج و تخت ایران ستیزه درگرفت. ترکان خاتون در این وقت در بغداد بود و به خلیفه عباسی مقتدی فشار آورد و از او خواست که از فرزندش محمود در مقابل برکیارق که از همسر دیگر ملکشاه «زبیده» بود حمایت کند تا او به سلطنت برسد. ترکان خاتون پس از جلب کمک خلیفه عباسی و یک سلسله اقدامات دیگر شخصاً زمام امور کشور را به دست گرفت و یک مأمور عالی رتبه چاپاری به اصفهان فرستاد تا برکیارق پسر بزرگ ملکشاه را دستگیر نماید، ولی فرزندان خواجه نظامالملک پیشدستی کرده و برکیارق را قبل از رسیدن مأمورین ترکان خاتون از اصفهان خارج کرده و به ری بردند و او را در آن جا به تخت پادشاهی نشاندند.
ترکان خاتون پس از اطلاع از این امر فوراً به دنبال چاپار اعزامی خود به طرف اصفهان حرکت کرد و این شهر را متصرف شد. چندی نگذشت که مورد حمله حامیان برکیارق واقع شد، ولی با اعمال سیاستی زیرکانه و صرف مبالغی پول تمام مخالفتها را فرو نشاند و پسر خردسال خود را پادشاه ایران اعلام نمود. این زن با تدبیر خاصی بعض زعمای سلجوقی از جمله ملک اسمعیل برادر زبیده و دایی برکیارق را واداشت تا با خواهر و برادرزادهاش وارد جنگ شوند. برکیارق و حامیانش چنان از طرف ترکان خاتون کار را بر خود دشوار دیدند که بالاخره پس از سالها جنگ و جدال عازم بغداد شدند، بلکه با جلب موافقت خلیف عباسی امکانات مساعدی در مبارزه با آن زن کسب کنند. ترکان خاتون با اعمال قدرت به یکی از سرداران بزرگ سلجوقی که فاتح شامات بود فرمان داد که برکیارق را در بغداد دستگیر و به اصفهان اعزام دارد. آن سردار سلجوقی نیز امتثال فرمان خاتون کرد و برکیارق به اصفهان فرستاده شد و ترکان خاتون نیز او را زندانی کرد، ولی هنوز ترکان خاتون از نتایج اقتدار کشورداری خود کام شیرین نکرده بود که دار فانی را وداع گفت و پس از او هم پسرش محمود به مرض آبله درگذشت و برکیارق دوباره به سلطنت رسید.»[2]