پیام تاریخ

بحث های تاریخ ایران

پیام تاریخ

بحث های تاریخ ایران

سیاست مذهبی نادر

سیاست مذهبی نادر

 

از آن جا که هیچ فردی کامل نیست و رفتارش نمی‌تواند مورد نقد دیگران قرار نگیرد، نادر نیز از این قاعده مستثنی نخواهد بود. متأسّفانه دیدگاه و عقیده نادر نسبت به مذهب مورد بی‌مهری قرار گرفته و در کنار جهان‌گشایی‌هایش به حاشیه رانده شده است. نادر از آن مکتب نرفته‌هایی است که صد مسأله آموز شده است و عکس‌العمل وی را نسبت به دیدگاه مذهبی صفوی گاه مورد تأیید و یا انتقاد قرار داده‌اند. اگر اهداف او را در جهت وحدت مذاهب بنگریم آن وقت قضیه فرق خواهد کرد و آیا این مسأله امروز نیز مورد بحث نبوده و یا نخواهد بود؟ آیا گناه او این است که اهداف نظامی خود را با توجیه مذهبی انجام نداده است؟ آیا این اقدام خاصّ او از حیطه‌ی تجربه و عبرت تاریخ خارج می‌باشد؟ آیا غفلت کردن از سیاست مذهبی نادر یک موضوع هدف‌دار در تاریخ نیست؟ دکتر اسماعیل افشار نادری نیز در همین رابطه می‌گوید:«در ذکر از نادرشاه از سیاست مذهبی او یاد نکردن غفلت از یک موضوع بس معنی‌دار تاریخی است. این موضوع بار دیگر دلیل باهری بر بصیرت و سعه‌ی فکر کسی است که در کوه و بیابان رشد نمود و مجالی برای فراگرفتن علم و ادب نیافت و از او انتظار چنین منطقی نمی‌رفت. با وجود این که استرداد اراضی مفتوحه‌ی ایران از تصرّف حکومت آل عثمان جنگ‌های شدیدی کرد. در عین حال فکر بزرگِ لزوم وحدت بین مذاهب اسلامی و خاصّه شیعه و سنّی را درک کرد و آن را از هدف‌های مهّم سیاست خود قرار داد. حتّی تعالیم یهود و مسیحی را بررسی نمود و به فهم حقایق مشترک ادیان اهتمام ورزید. برای تحقّق بخشیدن به تألیف بین شیعه و سنّی به سال 1156 به زیارت عتبات شتافت و بعد مجلسی در نجف اشرف مرکب از علمای فریقین فراهم آورد. یعنی قریب ده سال بعد از مجلس سیاسی دشت مغان، مجلس مذهبی نجف را منعقد ساخت و این امر نیز از امور نادر در تاریخ علم به خصوص تاریخ خاورمیانه بود که منظور آن توجیه بین مذاهب بود. با وجود خلوص و ارادت خاصی که نادر نسبت به حضرت امام‌علی امیر مؤمنان(ع) و خانواده جلیل او داشت و این حقیقت از عبارات مراسلات رسمی او و از اهتمام او و بانوی حرمش برای تعمیر و تزئین مرقد آن امام همام و سایر ائمّه و از احترام او به مذهب جعفری پیداست. از آن مجلس بزرگ مذهبی خواستار شد که برای تأمین وحدت و همدلی در میان مسلمین، لعن و سِبّ خلفای راشدین از طرف شیعه متروک گردد و دستور صادر کرد از هر نوع فکر و ذکرِ مخلّ وحدت و برادری و مورث تفرقه و دشمنی پرهیز شود. این دعوت با این که در آن مجلس مختلط عالی علمای فریقین مقبول افتاد، افسوس در عمل به جایی نرسید و نادر از این راه نیز ناکام گشت.» [1]

شاید مهمترین ریسک نادر را با توجّه به رشد و بلوغ سیاسی‌اش در این نکته دانست که وی نقش مردم را ساده انگاشت و قبول نکرد که افکار صفویه تا چه حد در اذهان مردم رسوخ یافته و مقابله با آن موجب نارضایتی آن‌ها خواهد شد و با کشتن افرادی چون ملّاباشی‌ها و قطع مواجب آنان و قدرت توپخانه مشکلی حل نخواهد شد. اغلب روایات بیانگر آن است که نادر شیعه مذهب بوده و بدون تعصّب خواهان رفع اختلافات شده بود و بر همین اساس به زیارت و دیدار همه‌ی قشرهای مذهبی می‌رفت و از نیروهای آنان برای اهداف نظامی خود استفاده می‌کرد و عقاید خود را با قدرت نظامی به عثمانیان تحمیل کرد. دکتر میمندی ‌نژاد علاوه بر نظر افرادی چون لاکهارت در باره دیدگاه مذهبی نادر می‌نویسد:«آن چه از نظر نگارنده محرز و مسلّْم می‌باشد این است که اولاً هیچ تردیدی نیست که نادر در ابتدای زندگی مذهب شیعه داشته است. دلیلش هم آن است که نام اوّلین فرزندش را رضاقلی نهاده است. راجع به ارادت نادر به حضرت علی و حضرت رضا (ع) شکّی نیست.

ثانیاً هیچ شکّی نیست نادر پیش از اطّلاع کافی بر اختلاف بین شیعه و سنی آرزوی اتّحاد مسلمین را داشته و تمایل شدید به رفع این اختلافات نشان داده است و چنان که خواهیم دید در درجه اوّل سعی کرده است با دولت عثمانی سازش نموده و به برادرکشی خاتمه دهد. با این حال در نوشتن میثاق دشت مغان مهارت خاصّی به خرج داده و پیروان مذهب شیعه و سنّی را از خود راضی نگاه داشته است. در عین حال که سِبّ و رفض و برادرکشی را تقبیح نموده است برای پیروان مذهب تشیّع پیروی از اصول مذهب جعفری را لازم دانسته در حقیقت ضمن تحبیب پیروان سنّت متوجّه شیعیان بوده و رنجش خاطر آنان را فراهم نکرده است.»[2]

هرچند که اقدامات مذهبی نادر سازگار با آن مقطع تاریخی نبوده ولی و اگر حکومت وی ادامه می‌داشت و حوادث آخر عمرش شکل نگرفته بود، قطعاً به نتایجی دست می‌یافت. مایکل آکس دورتی در بررسی خود می‌نویسد:«اقدامات مذهبی نادر در ایران بی‌سابقه بود. این اقدامات او هم انقلابی و هم نامنتظره بود. نادرشاه که در براندازی خاندان صفوی با مشکل مشروعیت مواجه شده بود بی‌باکانه رسومی را که صفویان رایج کرده بودند، برانداخت و عناصر و آموزه‌های اصیل تشیّع را که زمانی پایگاه اصلی حمایت صفویان را تشکیل می‌داد ممنوع اعلام کرد. طناب در گردن ملّاباشی انداختن و خفه کردن او صرفاً به منظور برکنار کردن و عزل یک مخالف نبود. اگر منظور او از میان برداشتن مخالفان بود عدّه‌ی بسیاری می‌بایست در قوریلتای کشته می‌شدند. کشته شدن ملّاباشی به معنای بریدن به نظام گذشته بود. به راه نیفتادن کشتار و خون‌ریزی در قوریلتای به جز اعدام ملّاباشی دلیل این مدعاست. پیش کشیدن شروط مذهبی برای قبول سلطنت و قتل ملّاباشی بیانگر آن است که نادر برای کسب تأیید اهالی شیعه ایران آمادگی رقابت با خاندان صفوی را نداشت. نادر خداوندگار این مردم بود و نه نیازمند آن‌ها. نادر به جای اتّکا به این مردم، قشونش که به طور روزافزون از عناصر سنّی مذهب افغان و ترکمن، کرد و بلوچ تشکیل می‌شد، متکّی بود. او همچنین مشروعیتش را همچون سایر فاتحان که پیروزی‌هایشان را به طور سنّتی نشانه توجّهات خداوند به خود می‌دانستند، مدیون پیروزی‌های پی در پی‌اش بود. نادر همچون قضیه‌ی خلع طهماسب از سلطنت این بار نیز تقریباً بدون خون‌ریزی موفقیّت نمایانی به دست آورد. با این تفاوت که در این هنگام او که طی چندین سال در مقام نایب‌السّلطنه برکشور فرمانروایی کرده بود نیازی به کسب هواداران و فرستادن اعلامیه به این و آن نداشت. اینک زمام امور در دستان او قرار داشت و مقامش بلامنازع بود.

سیاست مذهبی نادر به رغم رفتار خودکامانه‌ی او در شورای مغان مفرِّ گریزی برای شیعیان متدیّن فراهم آورد. شیعیان ناگزیر نبودند از مذهب تسنّن در سایر کشورهای جهان اسلام پیروی کنند. آنان با سیاست جدید نادر می‌توانستند هویّت مذهبی مستقل خود را حفظ کنند. نادر در داخل کشور بعضی از تعالیم و اعمال مذهبی افراطی را که در اوایل سلسله صفوی رایج شده بود، قدغن کرد. او با صدور فرامینی به علما دستور داد که علی را همچون گذشته می‌بایست مورد تکریم قرار دهند. لیکن نباید از او به عنوان ولی‌الله نام برند. زیرا این سخن موجبات اختلاف میان شیعه و اهل تسنّن را فراهم می‌آورد. امّا نادر در خارج از کشور سیاست مذهبی خود را همچون تغییر کامل مذهب اهالی ایران به تسنّن قلمداد می‌کرد. میان این دو تفاوت بسیار است. در مذهب تشیّع حکم تقیّه برای چنین مواردی در نظر گرفته شده است. تقیّه به عنوان وسیله‌ای برای در امان ماندن از تعقیب و آزار دشمنان شکل گرفت. بدین معنا که شیعیان در ظاهر خواست دشمنانشان را عمل می‌کنند؛ امّا در باطن در ایمان شیعی خود راسخ هستند. امام‌جعفر صادق یکی از نظریه پردازان اصلی تقیّه بود. یکی از مذاکره کنندگان عثمانی در امور مذهبی بر این اعتقاد بود که کلّ سیاست مذهبی نادر تظاهر و ریاکاری بیش نیست. در مجموع سیاست مذهبی نادر در داخل ایران مخالفت عمومی ایرانیان را برنینگیخت. مردم ایران خود را با این سیاست نادر وفق دادند. ایرانیان بیش از آن چه از سیاست مذهبی نادر ناراضی باشند از تغییر خاندان صفوی ناخرسند بودند.»[3]

با توجّه به نقش سیاسی و اقدامات نادر شایسته است که تمام عملکرد وی مورد بررسی قرار گیرد و در حاشیه راندن عقاید مذهبی‌اش خللی بزرگ در بررسی زندگی نادر به وجود خواهد آورد؛ زیرا گذشته از ظلم و ستم اواخر عمر باز هم نسبت به خیلی از پادشاهان برتری وی آشکار می‌باشد و حفظ مرزهای جغرافیایی ایران را مدیون وی می‌باشیم.


 



[1] - ص 149 - نادرشاه(آخرین کشورگشای آسیا) پدید آورندگان دکتر لارنس لاکهارت و دکتر غلامرضا افشار نادری و دکتر اسماعیل افشار نادری مترجم دکتر اسماعیل افشار نادری

[2] - زندگی پرماجرای نادرشاه دکتر محمّدحسین میمندی‌نژاد چاپ سوم - 1362

[3]- ص 220 شمشیر ایران سرگذشت نادرشاه افشار مایکل آکس ورسی ترجمه حسن اسدی - 1389

4- آینه عیب نما, نگاهی به دوران افشاریه . زندیه, علی جلال پور, 1397 ص 129

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد