پیام تاریخ

بحث های تاریخ ایران

پیام تاریخ

بحث های تاریخ ایران

سیستم اداری و کشور داری نادر

سیستم اداری و کشورداری نادر

 

صحبت از سیستم اداری و فرهنگی در دوران کوتاه مدّت نادر که سراسر آن با جنگ‌های داخلی و خارجی سپری شده است کاری عبث می‌باشد، زیرا این تغییر و تحوّلات همیشه در سایه‌ی امنیت شکل گرفته و نیازمند سال‌ها تجربه می‌باشد. نادر هنگام تاجگذاری دیدگاه خود را نسبت به محو آثار حکومت صفویه آشکار ساخت ولی از آن جا که وی فردی نظامی بود و همه چیز را در خدمت امور نظامی می‌نگریست به یک باره نمی‌توانست به طور دستوری سیستم اداری و مالیاتی را تغییر دهد. بنابراین زیربنای ادامه برنامه‌ها و به خصوص اخذ مالیات‌ها به همان شیوه‌ی گذشته می‌باشد و در اجرای اخذ آن‌هاست که تفاوت‌هایی مشاهده می‌گردد.[1]   به طور کلی سیستم حکومتی نادر مطلق‌گرایی و همه‌ی دستورات از جانب او صادر می‌شده و تمام برنامه‌ها مانند اخذ مالیات و درآمدهای دیگر در خدمت هزینه‌های نظامی قرار داشته‌اند. کنترل اصلی این مدیریت که دستورات آن از رأس هرم قدرت صادر می‌شد، توسّط جاسوسان وی انجام می‌گرفت. آنان در هر شهر و ایالت در کنار حکّام قرار گرفته و وظیفه اصلی آن‌ها ارسال همه نوع گزارش‌ از وضعیت منطقه به نادر بود. همان‌گونه که اشاره شد تمام این دقّت و نظم در جهت تأمین امور مالی و علایم وفادرای به شاه و برای پرداخت مواجب قشون طرّاحی شده بود، زیرا از دیدگاه نادر مردم تنها ابزار و وسیله‌ا‌ی برای اهداف وی شمرده می‌شدند. نادر تا بدان حد بر دیدگاه خود متمرکز شده بود که روزبه‌روز هزینه‌ی جنگ‌های متوالی مردم را فقیرتر ساخت و متأسّفانه به جای عکس‌العمل مناسب غنایم متصرّفی هند را در کلات انبار نمود و سعی نکرد که از قِبل آن‌ها کوچکترین رفاه و آسایشی برای مردم خسته و آواره تأمین سازد.

کتاب دولت نادرشاه افشار در مورد چگونگی اخذ مالیات‌ها و سیستم اداری آن زمان می‌نویسد:« تمام دولت نادر به چهار ولایت بزرگ تقسیم می‌شد: آذربایجان با توابعش، گرجستان، ارمنستان و تمام متصرّفات ورای قفقاز، عراق عجم و خراسان و فارس. در رأس خزانه هر یک از واحدهای اداری نامبرده یک نفر مستوفی‌الممالک قرار داشت. مستوفی‌الممالک این ولایات عبارت بودند از میرزا شفیع، میرزا باقر خراسانی، میرزا علی و میرزا محمّدعلی اصفهانی. بعداً هنگامی که نادر متصرّفات شمال غربی هندوستان مغولی را به زور به دولت خود ملحق کرد از این متصرفات ولایت جدیدی تشکیل داد و مستوفی‌‌الممالکی نیز برای کلّیه مداخل و مخارج ولایت هندوستان تعیین کرد. در دولت نادر مستوفی‌الممالک هر ولایت به وسیله شاه کنترل می‌شد. شاه به طور دقیق در جزئیات اداره مالی کل دولت و نیز هر یک از ایالات رسیدگی می‌کرد. حاکم هر ناحیه و ولایت مسؤول جمع‌آوری به موقع و کامل مالیات‌های دولتی بود. شهر مرکز اداری خزانه‌ی هر ناحیه بود. چنان که آبراهام کرتاسی می‌گوید نادر نیز مانند شاهان صفوی برای اداره درآمدهای خود سه صاحب‌منصب تحت عناوین میرزا وکیل، وزیر و میرصوفی انتخاب می‌کرد. نادرشاه به پیروی از شاهان صفوی به منظور کاستن از نفوذ حکام ایالات، خود مأموران ولایات را عزل و نصب می‌کرد. بدین جهت آن‌ها به حکام ایالات وابستگی نداشتند و حسابده آن‌ها نبودند. مثلاً آبراهام کرتاسی در باره خان نخجوان می‌گوید که وکیل شاه در ایالت او مأمور جمع‌آوری مالیات بوده و کلانترها که حاکم شهر بوده‌اند نیز چنین وضعی داشته‌اند.

سازماندهی و اجرای امور مختلف اجتماعی(ساختن راه‌ها، قلعه‌ها، ترمیم شبکه آبیاری و غیره) به حکّام ولایات و سرکردگان نظامی واگذار می‌شد. آن‌ها نیز کشاورزان اطراف، ساکنان شهرها و از جمله پیشه‌وران را به اجبار به محل ساختمان‌ها می‌آوردند و از کار مجانی و اجباری آن‌ها استفاده می‌کردند. مثلاً نادر برای تجدید بنای سدّ رودخانه مرغاب که مرو را مشروب می‌کرد برادر خود ابراهیم‌خان را فرستاد و همچنین برای ساختن قصرها، قلعه‌ها، خزاین و آرامگاه‌های کلات و دربند، حکّام این ایالات را مأمور کرد. ناوگان دریای خزر و کارخانه اسلحه سازی مرو نیز به همین صورت ساخته شد.»[2] و انواع مالیات‌ها در زمان نادر بدین شکل بوده است:« قسمت اعظم مالیات‌ها و وظایفی که در دهه‌های چهارم و پنجم سده هیجدهم در دولت نادرشاه معمول بود، تشکیل می‌شد از مالیات برزمین و درآمد(مال وجهات، عشر، چوپان‌بگی، نتیجه و وجوه ضرّابخانه) و مالیات سرانه( سرشماری، یاساق‌کش و جزیه)، مالیات برای نگهداری قشون(علوفه، سورسات و اسب چاپار) و وظایف خدمات جنگی(چریک)، مالیات به نفع شاه و کارمندان دولت(رسومات، تحویلات، پیشکش. خراج مترّد دین.) وظیفه مشقّت‌بار به نفع دولت و فئودال‌ها(بیگار)، مالیات راه( راهداری) و غیره.

مالیات اصلی‌ای که از رعیّت‌ها به نفع دولت و فئودال دریافت می‌شد«مال وجهات» یا مالیات نامیده می‌شد. معمولاً مقدار محصولی که کشاورز می‌بایست به دولت یا فئودال بپردازد با توجّه به این که زمین مال که بود و در چه شرایطی قرار داشت تعیین می‌شد.  عُشر= این اصطلاح از زمان اشغالگران عرب معمول شد. در دوره مورد پژوهش ما عُشر به صورت یک دهم محصول اخذ می‌گردید. در مرو(که برای هدف‌های سوق‌الجیشی مسکون و آباد شده بود) به دستور نادرشاه فقط عُشر گرفته می‌شد.  چوپان بگی= مالیاتی بود که رعایا و ایلیات به منظور استفاده خود و دام‌هایشان از چراگاه‌ها می‌پرداختند. معنی لفظی چوپان بگی«مالیات رئیس چوپان» است. اصطلاح چوپان بگی در ترجمه‌های فرمان که در گزارش‌های ایالتی هشترخان و مجموعه کلیسایی- اجتماعی درج است به مالیات از دام‌ها و چوپان ترجمه شده. این نوع مالیات از زمان آق قویونلوها معمول گردید.  وجوهات و متوجّهات ملکی= نوعی خراج به نفع دولت( به استثنای مال وجهات) بوده. وجوهات= مالیاتی بود که برحسب اسم و رسم گرفته می‌شد.  اسم= آن چیزی بود که در دفترها ثبت شده بود و نام مشخصّ داشت. رسم= آن چه بود که برحسب معمول اخذ می‌گردید. این مالیات‌ها باید برای مدّت سه سال به رعایا و ایلیات به جز آنان که در زمین‌های خالصه و تیول می‌نشستند، بخشیده می‌شد. سرشماری= مالیات سرانه بوده. در ترجمه‌های روسی پیش‌گفته نیز از این اصطلاح، معنی مالیات سرانه استنباط شده. طبق این فرمان، سرشماری در عرض سه سال به وسیله‌ی رعایایی که روی زمین خالصه کار می‌کردند، پرداخت می‌گردید.  یساق‌کش= مالیاتی بوده که فقط از ایلیات گرفته می‌شده. در ترجمه‌های فرمان به جای اصطلاح یساق‌کش کلمات روسی یاساچنیه دنگی گذاشته شده. جزیه= یکی از قدیمی‌ترین نوع مالیات‌هاست که از اشغالگران عرب به یادگار مانده. جزیه= خراج سرانه‌ای بود که از سکنه نامسلمان کشور گرفته می‌شد. آبراهام کرتاسی خبر می‌دهد که نادرشاه در سال 1736 این نوع مالیات را برای مسیحیان لغو کرد. رسومات= برخی مالیات‌ها و وظایفی بوده که به نفع مأموران دولت(کدخدا، داروغه، و غیره) گرفته و اجرای شده. اسب چاپار= تهیّه و نگاهداری اسب‌های پستی و دیگر وسایل حمل و نقل برای نامه رسانان شاه بود. اصطلاح اسب چاپار، ظاهراً به جای اصطلاح الاغ که از زمان ایلخانان به جای مانده مطابقت دارد. اصطلاح اسب چاپار به معنی پول برای نگاهداری اسب‌های پستی است، چون در آن سال‌ها معمول بود که بسیاری از مالیات‌های جنسی را به پولی تبدیل کنند. امکان دارد که به جای اسب و وسایل نقلیه دیگر پول طلب کرده باشند. طبق فرمان 1151ه اسب چاپار از کشاورزانی گرفته می‌شده که در زمین‌های خالصه و تیول می‌نشسته‌اند. تحویلات= خراجی بود که برای مخارج ارسال وجوه پولی به مرکز( تحویل به معنی انتقال پول یا عملیات انتقال پول بود) اخذ می‌شد. به شهادت محمّد کاظم، تحویلات به وسیله‌ی نادر سه ساله از بخشی از مردم خراسان گرفته شد. پیش‌کش= وجوهی بود که به نام هدیه برای شاه به وسیله مأموران و سرکرده‌های نظامی جبراً جمع‌آوری می‌شد. پیش‌کش از خیلی وقت پیش معنی هدیه‌ی داوطلبانه را از دست داده بود و در دوره‌ی مورد پژوهش ما چیزی نظیر سایر مالیات‌ها و وظایف بود. مأموران و سرداران به حساب مردم برای شاه پول و خواروبار و اشیاء گرانبها می‌بردند. آبراهام کرتاسی خبر می‌دهد که در سال 1736م یکی از مأموران شاه در ناحیه نخجوان قریب هزار تومان به عنوان پیش‌کش برای شاه گرد آورد. به شهادت محمّدکاظم قبایل عرب در سال 1732م دوازده هزار اسب و صد هزار گوسفند برای نادر فرستادند.  علوفه و رسومات= مالیات‌هایی بود که به صورت خواروبار برای قشون و علیق برای دام‌هایشان گرفته می‌شد. این مالیات‌ها به اردوی نظامی شاه و همچنین به واحدهای بزرگ نظامی در ایالات فرستاده می‌شد.

به جز خراج‌ها و وظایف مقرر شده، وجوه پیش‌بینی نشده و کمرشکن دیگری هم برای آذوقه، لباس فرم و اسلحه‌ی قشون از مردم گرفته می‌شد. در سال 1740م دستور داده شد که در اصفهان برای رضاقلی میرزا هزار نفر قوا گرد آورند. لباس و اسلحه‌ی آنان را می‌بایست مردم اصفهان تهیّه می‌کردند. حتّی نقل مکان گروه‌های قشون از ایالتی به ایالت دیگر نیز به حساب مردم تمام می‌شد. تمام مالیات‌ها باعث فشار بیش از حد بر مردم آن نواحی می‌گردید و موجب نارضایتی و قیام‌هایی شد. در نتیجه در هر یک از ایالات گروه‌هایی سرباز مستقر شدند تا از قیام‌ها جلوگیری نمایند که مخارج آن‌ها فشار مضاعفی بر مردم تحمیل می‌کرد زیرا حضور قشون در غارت کردن مردم دست کمی از اشغالگران بیگانه نداشت. چنان که بازن پزشک مخصوص نادر اطّلاعات مشابهی در باره اقامت قشون نادر در اصفهان می‌گوید: سربازان که در شهرها و روستاها پخش و پلا شده بودند همه‌جا را ویران می‌کردند. در جاده‌ها و خیابان‌ها گروه‌های 20 تا 30 نفره‌ای را می‌شد، دید که چون نتوانسته بودند حرص و ولع سربازان را فرو بنشانند به دنبال آن‌ها کشیده می‌شدند. در همه‌جا صدای شیون مردم از وحشت و نومیدی به گوش می‌رسید. حتّی شهری که مورد هجوم و غضب سربازان فاتح بیگانه قرار گرفته باشد سرنوشتی وحشتناکتر از اصفهان به هنگام اقامت این غاصب(نادرشاه) نخواهد داشت. هر روزی پایان زندگی خانواده‌ای بود.

در تابستان سال 1728م در محاصره هرات قشون نادر که تمام روستاهای اطراف شهر را غارت کرده بود علیق جمع‌کن‌های خود را به حوالی بلخ فرستاد. آن‌ها نه تنها تمام خواروبار موجود ساکنان را می‌گرفتند، بلکه همه‌جا را مثل ملخ ویران می‌کردند و با غنایم گرانبها برمی‌گشتند. نادر به سرکرده‌هایی که در لشکرکشی شرکت داشته خلعت‌های گرانبها و به سربازان خود پول می‌داد. به هنگام لشکرکشی به هندوستان به فرمان شاه برای چنین مأموریت‌هایی دسته‌های کوچک سرباز فرستاده می‌شد. نادر همچنین امر کرد که هنگام ویران کردن روستاها، روستائیان را به اسیری بگیرند.

وظیفه دیگر رعایا جمع‌آوری سرباز برای حکومت بود. مثال در سال 1737م لطفعلی‌خان سردار همدان، سه هزار نفر کشاورز به خدمت نظامی گماشت. در همان سال قانی‌خان ابدالی با کمال درماندگی از کشاورزان ایالت بندرعبّاس سه هزار نفر برای قشون گرد آورد. محمّدحسین‌خان سردار آستارا شش هزار نفر کشاورز را به قشون خود داخل کرد. غالباً به روستائیان دستور داده می‌شد که هر خانواده‌ای یک نفر برای خدمت در قشون بفرستد و در صورتی که دهی چنین دستوری را اجرا نمی‌کرد، به ویرانی کامل تهدید می‌گردید. علاوه بر این‌ها کشاورزان مجبور بودند که به بیگاری برای قشون کار کنند و گاهی باید تهیه دختر برای آن‌ها ببینند. مثلاً نادرشاه برای مجازات مردمی که در قیام محمدخان بلوچ شرکت کرده بودند دستور داد که آن‌ها در حدود 500 دختر برای نظامیان مرو بفرستند.

مالیات راه یا راهداری= به طور کلی به وسیله بازرگانان و حتّی پیشه‌وران و کشاورزانی که محصول کار خود را در بازارهای محل می‌فروختند، پرداخته می‌شد. اقمشه= عوارض مخصوصی بود که بر حمل پارچه تعلّق می‌گرفت. وجوه ضربخانه= عوارضی بود که از درآمد ضرابخانه‌هایی که به اشخاص قدرت خرید می‌دادند، این مالیات حتی شامل عوارض گمرکی نیز می‌شد.»[3]



[1]- دکتر شعبانی در صفحه 691 تاریخ اجتماعی افشاریه در مورد مخارج ارتش عظیم نادر به نقل از هانوی می‌نویسد:«شرح هزینه‌های نظامی به قرار تقریرات هانوی برای هر فرد نظامی در سال حدود یک صد قران است که در جمع باید مبلغی برای نگهداری اردو و مخارج متفرّقه منظور شود. به هر حال این درآمد به اعتقاد او این طور تأمین می‌شده است:ا- سرزمین‌های متصرّفی هند و سرحدات مجاور آن 12.500.000قران برابر با 3.125.000 لیره استرلینگ 2- قندهار و هرات 1.000.000 قران برابر با 250.000 لیره استرلینگ 3- خراسان 2.000.000 قران برابر با 500.000 لیره استرلینگ 4- استرآباد 40.000 قران برابر با 12.500 لیره استرلینگ 5- مازندران 400.000 قران برابر با 100.000 لیره استرلینگ 6- گیلان(که یک وقت حدود یک میلیون می‌پرداخته ولی اینک) 500.000 قران برابر با 125.000 لیره استرلینگ تأدیه می‌کند. 7- شیروان به انضمام گرجستان و قسمتی از داغستان 1.500.000 قران برابر با 375.000 لیره استرلینگ 8- ایروان و ارمنستان ایران 2.000.000 قران برابر با 500.000 لیره 9- عراق عجم(کاشان، اصفهان، فارس، کرمان و تبریز در جزو آن است) 1.500.000 قران برابر با 375.000 لیره 10- آذربایجان (اردبیل و تبریز در جزو آن است) 1.500.000 قران برابر با 375.000 لیره ------ جمع کل  22.950.000 قران که برابر با 5.737.000 لیره استرلینگ می‌باشد»

[2] - صص140 و 141 دولت نادرشاه افشار ک.ز.ز.اشرافیان م.ر.آرونوا ترجمه حمید امین - 1356

[3] - برگزیده‌ای از صفحات 78 تا 91 دولت نادرشاه افشار ک.ز.ز.اشرافیان م.ر.آرونوا- ترجمه حسین امین  1356

4- آینه عیب نما, نگاهی به دوران افشاریه . زندیه, علی جلال پور, 1397, ص 169

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد