یکی از رویدادهای 56 روز اقامت نادر در دهلی ازدواج نصرالله میرزا با یکی از برادرزادگان محمّدشاه میباشد. ازدواجی که تنها جوّ سیاسی بر آن غلبه داشته و از مفاهیم عاطفی و فرهنگی جوامع به دور بوده است. فرمان و اجرای چنین ازدواج مصلحتی یکی از اوامر ساده و پیش پا افتاده فاتح دهلی میباشد. ازدواجی که فضای قتل عام دهلی بر آن سنگینی میکرد و مراسمش نیز با خون عدّهای بیگناه رنگین شد[1] و طبق سنّت دربار مغولی هند که نیاز به ذکر اجداد داماد بود، نادر از طرف پسرش خود را زاده و جدّ شمشیر معرّفی کرد. دکتر شعبانی در این زمینه به طور اختصار چنین مینویسد:«در ضمن اقامت در دهلی، نادرشاه برای ایجاد پیوند بیشتر میان دو خانواده سلطنتی ایران و هند در صدد برآمد که یکی از دختران گورکانی را جهت فرزندش نصرالله میرزا خواستگاری نماید و به این منظور چند نفر از ندیمان خاص چون حسنعلیخان معیارباشی و میرزازکی و مصطفیخان بیگدلی ناظر و طهماسبخان وکیلالدوله را به همراه صمصامالدّوله و وزیر اعظم و قمرالدّینخان را به حضور محمّدشاه فرستاد. در نهایت چون وی را فرزندی نبود دختر یزدانبخش نوادهی اورنگ زیب را بدین منظور خطبه کرده به تهیّه اسباب سور و آرایش بزم سرور پرداختند. میرزا مهدیخان مینویسد کنار رود جمون محاذی ایوان خاص هر شب به چراغان مطلع صد هزار بدر و تا یک هفته ایّام و لیالی عشرت را رشک روزِ نوروز و غیرت شب قدر ساختند. هر روز فیلان کوهپیکر و گاوان فیلمنظر و شیران اژدها مهابت و ببران صاحب صلابت را به جنگ میانداختند. روز یکشنبه بیست و پنجم ماه محرم سال 1152 نصرالله میرزا به دیدن محمدشاه رفت و بعد از انقضای مجلس موافق آداب و آیین هندیان، خفتان مروارید و مزیّن به جواهر شاهوار را زیور قامت ساخت. چند قطعه الماس نیز از طرف محمدشاه به وی هدیه شد و سه زنجیر فیل و پنج رأس اسب با ساخت و یراق مرصّع برای سواری وی پیش کشیدند.
لکهارت به نقل از سرجان ملکم مینویسد که بنا بر تشریفات و سنن مغول خانواده عروس از نصرالله میرزا تقاضا کردند که تا هفت پشت اجداد خود را معرّفی کند و چون نصرالله نزد پدر آمد و جریان را حکایت کرد، نادر به او گفت به آنها بگو که پسر شمشیر و نوهی شمشیر و نتیجه شمشیر هستی. بدین طریق به عوض هفت پشت تا هفتاد پشت اجداد خود را شمشیر معرّفی کن. مراسم عروسی در شب دوشنبه بیست و ششم ماه محرّم واقع شد و نادرشاه به قدر پنجاه هزار تومان نقدینه میان فقرا و مساکین شاه جهانآباد به عنوان تصدّق و خیرات قسمت نمود.»[2]
[1] - مایکل آکس در همین مورد که البته در ذکر تاریخ آن اشتباهی صورت گرفته است در صفحه 35 کتاب شمشیر ایران می نویسد:«در شب عروسی که از قضا مصادف با آغاز ماه محرم بود شماری از سربازان قزلباش برخلاف فرمان ضد شیعی، ممنوعیت برگزاری مراسم سوگواری امام حسین به عزاداری پرداختند. افزون بر نافرمانی سربازان، بیاحترامی به مراسم عروسی فرزندش نادرشاه را خشمناک ساخت. نادرشاه این رویداد را بهانهی برقراری انضباط شدید در قشون قرار داد. سربازان خاطی به دستور نادرشاه در کنار یکی از دروازههای شهر اعدام شدند. اجساد آن ها برای عبرت دیگران به مدت یک ماه در معرض نمایش قرار داده شده بود.»
[2] - ص- 330 تعلیقات کتاب نادریخ نادرشاهی – محمّدشفیع تهرانی(وارد)– به اهتمام رضا شعبانی
3 - آینه عیب نما, نگاهی به دوران افشاریه و زندیه, علی جلال پور, انتشارات گفتمان اندیشه معاصر، 1397, ص 228