پیام تاریخ

بحث های تاریخ ایران

پیام تاریخ

بحث های تاریخ ایران

مقایسه خواجه قاجار با ولیعهدش

مقایسه خواجه‌ی قاجار با ولیعهدش

همه در باره‌ی سیاستمداری و آینده‌ نگری آقا محمّدخان صحبت می‌کنند. امّا او چه آینده‌ نگری است که تمام برادران و نزدیکان خود را برای باباخان برادرزاده و عزیز دُردانه‌ی خود از میان برد و در بین آن همه مردان لایق این فرد را به عنوان ولیعهد انتخاب کرد؛ مگر در او چه ویژگی‌هایی را دیده بود! شاید به خاطر ازدواج مصلحتی مادرش با خواجه می‌باشد که این قدر به او وفادار بوده و چون فرزند خود می‌پنداشته است؟ آقامحمّدخان از سن 11 سالگی به بعد او را در امور زنان که خود در مقابل آن‌ها کمبود داشته آشنا می‌سازد و زنانی را به عقد او درمی‌آورد و کسی که از این سن با حرمسرا آشنایی پیدا می‌کند مسلّم است که آموزه‌های دیگر پادشاه را نادیده گرفته و در غیاب پادشاه و پس از آن به استمرار لذّت‌های آنی می‌پردازد و نمی‌توان تصّور کرد که زنان در شکل‌گیری شخصیّت و افکار این نوجوان تأثیر نداشته و به مسیرهای معیّن‌ شده وی را هدایت نکرده باشند. بنابراین خود آقامحمّدخان را باید مسبّب و زمینه ‌ساز انحرافات اخلاقی فتح‌علی‌شاه دانست؛ همچنان‌که پادشاه بزرگ صفوی یعنی شاه عباس نیز این کار را انجام داد و از آن به بعد نمودار آن سلسله‌ی قدرتمند رو به افول نهاد. گویند فتح‌علی‌شاه از سن 15 سالگی در رکاب آقامحمّدخان در لشکرکشی‌های او شرکت داشته است و این نوجوان دو مسیر را در آینده‌ی خود مشاهده می‌کرد: یکی جنگ و خون‌ ریزی و دیگری آرامش و راحت‌ طلبی در کنار زنان را. او نیز دوّمی ‌را انتخاب کرد و بعد‌ها با اعمال خود نشان داد که این کار او آگاهانه بوده است؛ زیرا پس از آن که به حکومت رسید در اجرای آن تصمیم با عزمی ‌راسخ از هیچ کوششی در توسعه‌ی آن دریغ نکرد و از همان بدو ورود به تهرانّ شروع به کور کردن برادر و کشتن برادر دیگر به خاطر تصاحب زن بیوه‌ی آقامحمّدخان اقدام کرد.

آقامحمّدخان با قساوت و بی‌رحمی تمام مدّعیان سلطنت را از بین برده بود و دیگر برای به حکومت رسیدن فتح‌علی‌شاه مدّعی مهمّی ‌وجود نداشته ‌است تنها مشکل بزرگ او سیاست استعماری زمان بود که در این زمینه او هیچ آگاهی و تجربه نداشت. آقامحمّدخان نیز که در دوران اسارت شیوه‌ی مبارزه و تقابل با نفوذ خارجیان را به وکیل سفارش می‌کرد و خود نیز در اجرای آن‌ها بی‌بهره نبود و در دوران حکومت هم ولیعهد خود را از خطرات احتمالی و هر پندی بی نصیب نمی‌کرد که چه کسانی را باید بکشی یا کور کنی؛ جای سؤال است چرا در این مورد به فتح‌علی‌شاه اندرزی نداد که بعداً این پادشاه جهان‌ سِتان، ورود و نفوذ انگلیسی‌ها را از صفر به اعلی درجه‌ی خود نرساند؟ و با اطمینان می‌توان گفت: اگر رقابت دو قدرت منطقه یعنی روسیه و انگلیس نمی‌بود چه بسا که تمام هستی ایران بر باد می‌رفت. فتح‌علی‌شاه چون از کودکی مورد حمایت جباّر زمان بوده و کسی یارای آن نداشته که به او امر و نهی کند به فردی خود‌خواه تبدیل شد و تأثیر آن چنان بود که خود را بر‌تر از همه‌ی انسان‌ها می‌دانست و تنها ناراحتی وی آن است که در کشیدن تصویرش فلان خال در کجای صورتش باشد و یا نام خود را بر روی الماس دریای نور حکّ کند و اگر در این مورد نقش چاپلوسان نیز اضافه گردد دیگر انتظاری غیر از آن چه که باباخان انجام داد بیهوده خواهد بود. اگر آقامحمّدخان نام خود را در جنایت و خون‌ریزی در تاریخ ثبت کرد فتح‌علی‌شاه نیز نام خود را در کنار عیّاشان و خائنان وطن فروش جاودانه ساخت به نحوی که در هر مکان و زمان و یا به مناسبتی نام وی برده می‌شود تمام اذهان به یاد حرمسرای افسانه‌های او می‌افتد، چون او معیار و شاخص هوس‌بازان قرار گرفته است. اقدامات او چنان در اوج خود قرار دارد که پسران و بازماندگانش نیز با همه‌ی سعی وتلاش وافر نتوانستند به پای او برسند!

 1 - آینه عیب‌نما، نگاهی به دوران قاجاریه، علی جلال‌پور، انتشارات گفتمان اندیشه معاصر، 1394، ص 102

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد