هنگامی که فتحعلیشاه به تخت سلطنت نشست با آن که وی همواره فقط به امور اندرونی توجّه خاص مبذول میداشت در بعضی مواقع نیز با اعمال خود ثابت میکرد که عمل کور کردن و مردم آزاری را از استاد خود خواجهی قاجار به خوبی آموخته و فراموش نکرده است و ژنرال تره زل در خاطرات خود مینویسد: «...در ملاقاتی که با شاه به عمل آمد و از سواره نظام نمایشی داده شد. یک عدّه از رؤسای قسمتهای مختلف سوار با یک دیگر بر سر جا و نزدیکتر نشستن به تختگاه فتحعلیشاه نزاع کردند. شاه در تمام مدّت جلوس این مطلب را به روی خود نیاورد؛ ولی وقتی که گردان رفت به دستگیری یازده تن از این خوانین دستور داد و امر کرد. ایشان را بر زمین انداختند و با تیرهایی که یساولان حضور همراه دارند به پشت آنها زدند .بعد از هر کدام امر داد یک چشم بکنند و فقط یکی را از هر دو چشم عاری کردند و ترتیب در آوردن چشم، پیش ایرانیها به این شکل است که با نوک چاقوی منحنی که هر ایرانی یکی از آنها را به کمر خود میآویزد گوشهی حلقهی چشم را سوراخ میکنند. بعد به یک حرکت، چشم را از کاسه بیرون میآورند و مهارت ایشان به عینه مثل مهارتی است که مردم بعضی از ولایات ما در بیرون آوردن حلزون پخته از غلاف آن دارند.»[1]
[1] - ص 368 - سرنوشت انسان در تاریخ ایران - فؤاد فاروقی
2 - آینه عیبنما، نگاهی به دوران قاجاریه، علی جلالپور، انتشارات گفتمان اندیشه معاصر، 1394، ص 112