در ایران واژه سُرسُره با نام فتح علی شاه مترادف شده است، امّا مؤلّف رستمالتواریخ ضمن شرحی از زندگی شاه سلطان حسین به قسمتی از ساختمان محل زندگی او اشاره میکند که با این سُرسُرهی معروف شباهت بسیار دارد. محمّد هاشم آصف این قسمت را حظ خانه مینامد. در توصیف این بخش از حرمسرای گستردهی آخرین پادشاه صفوی مینویسد: «در آن سرای بهشت مانند، حجرهی دلگشایی ساختند و مکانی عمیق در آن بنا نمودند. از دو طرف سراشیب که دهنهی بالای آن هفت ذرع و دهنهی زیر یک ذرع و از بالا تا زیر سنگ مرمر نصب نموده بودند. آن حجره را با زینت بسیار ساخته و پرداخته و آراسته و پیراسته بودند که گاه گاهی آن یگانهی روزگار برهنه میشد و یک زوجهی ماه سیمای سیم اندام خود را برهنه مینمود........پس آن دو طالب و مطلوب دست بر گردن هم دیگر مینمودند و بعد از دست بازی و بوس و کنار بسیار آن بهشتی سرشت، مجامعتی روح بخشا با زوجهی حور سیمای خود مینمود که واه واه چه گویم از لذّت آن (الّا همّ ارزقنا و جمیعالمؤمنین) آن را حظ خانه مینامیدند.»[1]
مادام کارلاسرنا[2] در زمان ناصرالدّینشاه به ایران مسافرت میکند. او نیز در خاطرات خود مطالبی مفصّل در بارهی آداب و رسوم دربار دارد. وی از چگونگی حمّام و در خزینه رفتن شاهزادگان صحبت کرده و در ادامه از توصیف مشت و مال و رنگ کردن موها و آراستن آنها و سپس از استراحت و پذیرایی توسّط خواجهها و نوازندهها گزارش میدهد. کارلاسرنا در قسمتی از خاطرات خود اشارهای کوتاه به سُرسُرهی فتح علی شاه دارد و مینویسد: «به نظر من صحنِ حمّام شاهزاده خانم از هر لحاظ کامل بود هر چند که مانند جدّش فتحعلیشاه به این هوس نیفتاده بود که جایی شبیه سُرسُرهی فتح علی شاهی که حتماً عجیبترین حمّام تهران است به آن اضافه کند. حمّامِ سُرسُره که در دوران سلطنت فتح علی شاه بنا شده است در قصر نگارستان است. یک قطعه مرمر صاف با شیب تند، درست در کنار حوض، وسط حمّام کار گذاشته شده است. فتح علی شاه هنگام تفریح وشوخی با زنان بیشمار خود آنها را وا میداشت که یکی بعد از دیگری لُخت و پَتی از بالای سُرسُرهی مرمرین به وسط آب سرد سُر بخورند. در این اقامتگاه سلطنتی نقّاشیهای بدیع روی دیوار یکی از تالارهای بزرگ قصر را پوشانده است. در یکی از این نقّاشیها فتح علی شاه در مراسم سلام بر تخت سلطنتی نشسته و در حالی که فرزندان متعدّدش اطراف او را گرفتهاند نمایندگان مختلف کشور را به حضور میپذیرد. در یکی از تابلوها گروهی از فرانسویان که لباس نظامی مربوط به جمهوری اوّل را بر تن دارند نقّاشی شده و این تابلو به سفارتخانهی ایران فرستاده شده بوده است. زیر هر تصویری اسم همان شخصیّت نوشته شده است.»[3] و در همین رابطه علی شعبانی نیز مینویسد:
«فتحعلیشاه به تمام معنی یک اپیکوریست بود. اپیکورین مسلکی را گویند که پیروان آن جز به تمنیّات جنسی و لذّات حیوانی به چیزی دیگر نمیاندیشند و فتح علی شاه نیز چنین بود. چنین به نظر میرسد که در طول سلطنت دراز مدّتش فتح علی شاه بر خلاف عمّش آغامحمّدخان زیاد دربند مملکت داری و کشورگشایی نبوده و برعکس مسألهی زنان بزرگترین مشغلهی ذهنی او را تشکیل میداده است. در عمارت نگارستان یک حمّام مرمر زیبا دیده میشود که یک سُرسُرهی قشنگ در آن وجود دارد و میگویند: فتح علی شاه پایین سُرسُره مینشست و زنهای او از بالای سُرسُره میلغزیدند و یکسره به آغوش آقا و خداوندگار خود جا میگرفتند.»[4]
[1] - ص 82 ، رستمالتواریخ- محمد هاشم آصف به کوشش محمد مشیری- 1352
[2] - خانم کارلا سرنا, سیاح ایتالیایی قرن نوزدهم بود که بارها به شرق سفر کرد و از خود سفرنامههایی بر جای گذاشته است. از جمله سفرنامهی او به ایران در سال 1362 ترجمه و توسط انتشارات زوار به چاپ رسیده است(ویراستار)
[3] - صص 156 و 157 - مردم و دیدنیهای ایران - سفرنامهی کارلا سرنا - غلامرضا سمیعی
[4] - ص 40 - 1000 فامیل - علی شعبانی
5 - آینه عیبنما، نگاهی به دوران قاجاریه، علی جلالپور، انتشارات گفتمان اندیشه معاصر، 1394، ص 119