تجمّلات و ریخت و پاشهای فتحعلیشاه آن قدر زیاد و دارای ابعاد گسترده بوده است که دیگر حتی در تصّور نیز نمیگنجد که خاقان جای ابهامی باقی گذاشته و به فکرش نرسیده باشد. در این زمینه که استاد زمان بودهاند جای شکی نیست و در جهت تحکیم آن از هیچ اقدامی فروگذاری نکرده است. یکی از این تجمّلات، عروسی دختران و پسران بیشمار اوست که به عنوان مثال به مطلبی از تاریخ عضدی استناد میگردد:
«عروسی معتبر دیگر که از این سمت کرج تا آن سمت رود ارس صدای مبارک بادش بلند بود عروسی شیرین جهان خانم، همشیرهی سیفالدّوله بود که در سن چهار سالگی حسینخان، سردار قاجار قزوینی او را برای مهدیقلیخان پسرش که در آن وقت هفت ساله بود نامزد میکند. این شاهزاده خانم را از تهران تا ایروان با تجمّل و احترامی بردند که نمیتوان بیان کرد. بیست جفت کجاوهی کنیزان و خدمهی او بودند که روپوش کجاوه همگی ده یک گلابتون دوزی بود و روپوش تخت روان مروارید دوز و سه عدد قُبّهی مرصّع بر آن منصوب بود و قاطرهای تخت یراق طلا داشتند. سردار مزبور سوای کنیزان و غلامان و طلا و نقره آلات و زر مسکوک، معادل سی هزار تومان املاک ایروان را جزء صداق عروس خود قرار داد که همان املاک بعد از مصالحه با روسیه مانند سایر ولایاتی که گرفتند، گرفته شد. چونکه صد آید نود همراه اوست. سیفالملوک میرزا پسر مرحوم ظلّالسّلطان را ولیعهدِ رضوان مهد برای دست به دست دادن عروس و داماد از تبریز به ایروان فرستاد. چنین حکایت میکرد که پس از دست به دست دادن عروس و داماد سردار یک مشت جواهر بر سر عروس و پسر خودش شاباش کرد. چون شأن من نبود که از زمین چیزی بردارم دو دانه لعل و سه دانه زمرّد در میان کلاه و شال ترمهی کمر من افتاده بود که در قزوین آن پنج قطعه جواهر را به چهارصد تومان فروختم. این روایت، مشت نشانهی خروار و اندک گواه بسیار میتواند بود.
اولاد همین مهدیقلی خان که دخترزادگان مرحوم خاقان هستند، دور نیست. اکنون غالب آنها برای معاش یومیّهی خود محتاج باشند. در این جشن تمام خوانین آن سوی ارس که خود را مالک همه چیز میدانستند دعوت شده بودند. حاکم گنجه و شکّی و شیروان و شیشه و بادکوبه و رودبار و طالش و سالیان و غیره و بسیاری از معتبرین و رؤسا در این ضیافت بودند. گویند حسینخان سردار وقتی گفته بوده است که از اجزا و ادارهی خودم و حکّام همسایه و دوستان و اقاربم در این عروسی معادل یک صد هزار تومان به رسم مبارک باد از شال و جواهر و نقدینه و غیره آوردند و به ازای آن هر یک را به فراخورشان از جهیز و خلعت و انعام فروگذار نکردم. بعد از این عروسی مرحوم ولیعهد به ملاحظهی احترام و مهربانی که به همشیرهی خود فرموده باشند با مختصری از حرم به ایروان تشریف بردند. در این تشریففرمایی حسینخان سردار و حسنخان ساری اصلان تشریفاتی به عمل آوردهاند که از حوصلهی تحریر خارج است.»[1]
[1] - ص 82 و 83 - تاریخ عضدی - به کوشش دکتر عبدالحسین نوایی1376
2 - آینه عیبنما، نگاهی به دوران قاجاریه، علی جلالپور، انتشارات گفتمان اندیشه معاصر، 1394، ص 125