پیام تاریخ

بحث های تاریخ ایران

پیام تاریخ

بحث های تاریخ ایران

جایگاه و موقعیت زن بعد از اسلام

جایگاه و موقعیت زن بعد از اسلام

سخن از جایگاه و موقعیت زنان در تاریخ مذکر و مردسالار کاری دشوار است. برمبنای آثار و شواهد تاریخ ایران می‌توان چنین برداشت کرد که سیر تغییر و تحولات مقام زن بیشتر تحت تأثیر فرهنگ و تمدن بین‌النهرین بوده است. چکیده و اندوخته آن عقاید را در قوانین حمورابی می‌توان یافت. اولین اقوامی که تحت تأثیر چالش‌های فرهنگی بین‌النهرین در ارتباط با روابط زن و مرد قرار گرفتند به ایلامی‌ها و مادها باید اشاره کرد. در نتیجه حکومت‌هایی که بعداً تأسیس شدند وامدار و میراث‌دار این دو تمدن از غرب ایران بوده‌اند. یکی از عواملی که در جایگاه و موقعیت زنان در جامعه و به خصوص دربار حاکمان نقش اساسی ایفا کرده است در نوع نگرش اعتقادات مذاهب نهفته است. اصولاً دین زردشتی بر مبنای زمان و موقعیت اجتماعی عصر مادها شکل گرفته و می‌دانیم که هدف اصلی در ابتدا اصلاح و گرایش به سوی جنبه‌های مثبت اخلاقی بوده است، اما نقش و نفوذ خودمحوری جامعه‌ی مردسالار را نمی‌توان نادیده گرفت. ساختار حرمسراها و انواع ازدواج‌ها از دوران هخامنشیان به وجود آمده‌اند، ولی پذیرش دین رسمی در زمان ساسانیان بر بسیاری از هنجارها سایه افکنده است. بعد از فروپاشی حکومت ساسانیان توسط اعراب مسلمان تغییراتی در جایگاه زنان به وجود آمد، هرچند که دوران تسلط ترک‌ها و مغولان را نباید از نظر دور داشت. در این رابطه سید احمد حسینیا در تحلیل خود می‌نویسد: «دین اسلام تحولاتی در زندگی فردی و اجتماعی زنان به وجود آورد. پس از به قدرت رسیدن خلفای بنی امیه و بنی عباس و حاکمان دست نشانده‌ی آنان در سرزمین‌های اسلامی بار دیگر زن نقش حیاتی خود را از دست داد و باز هم تبدیل به بازیچه و وسیله‌ای در دست مردان و دولتمردان گردید. در زمان امویان و عباسیان، اعراب در اثر فتوحات خود دارای کنیزانی ایرانی از نژاد رومی، ترک و ایرانی شدند و عملاً نسبت به زنان خود بی رغبت شدند. بنابراین به جای غیرت و تعصّب در روابط زن و شوهران، مکر و حیله و کینه حکمفرما گردید. مردان در حالی که زنان را در خانه‌ها محبوس و رابطه‌ی آن‌ها را با خارج از چهار دیواری خانه قطع کردند خود به عیاشی و خوشگذرانی می‌پرداختند و در این مسیر برای آن که به راه خود ادامه دهند به بدگویی زنان و توصیف جلوه‌های گوناگون مکر آنان مبادرت کردند. تقویت و توسعه‌ی چنین اندیشه‌هایی زنان را از ارتباط با اجتماع محروم نمود و شخصیت وی را سرکوب کرد تا همچنان در زندان حرمسراها باقی بماند. زنان طبقات پایین هم جز کار و تلاش برای امرار معاش و فرزند زاییدن و بزرگ کردن هنر دیگری نداشتند. البته منظور از کار زن فعالیت در عرصه‌های اجتماعی نبود، بلکه محکوم بود تا همچون مردان و در مواردی بیش از او به کارهای طاقت فرسایی مانند کار در مزارع بپردازد و زندگی را به رنج و زحمت ادامه دهد. با این وجود زن نه تنها از طرف مردان معمولی بلکه از جانب بزرگان علم و ادب نیز مورد تحقیر قرار گرفت. آنان همواره به دیگران توصیه می‌کردند که از مکر و حیله‌ی زنان بر حذر باشند. مردان سودجو و هوسران محدود کردن تعدد زوجات از جانب اسلام را نادیده گرفتند و حتی آیات قرآن در مورد تعدد زوجات را دست آویزی برای تشکیل حرمسرا قرار دادند.»

راز آشکار، تحلیل روانی - اجتماعی زن، احمد حسینیا، ناشر مؤسسه فرهنگی انتشاراتی، 1380، ص 26