پیام تاریخ

بحث های تاریخ ایران

پیام تاریخ

بحث های تاریخ ایران

مسافرت های ناصرالدین شاه به فرنگ

مسافرت‌های ناصرالدین شاه به فرنگ

ناصرالدّین‌شاه نخستین پادشاه قاجاریه بود که با سفر‌های خود به فرنگ راه را برای شاهان بعدی نیز باز کرد و از نتایج آن می‌توان گفت که جز بر طرف کردن علایق شخص پادشاه و اطرافیانش هیچ سود و تأثیری برای ایران در بر نداشته است.[1] دولت انگلستان مشوّق اصلی این حرکت‌ها بوده است تا هر چه بیشتر شاه و درباریان را به خود وابسته سازد و با بستن قراردادها و اخذ امتیازات گوناگون زمینه را برای وابستگی هر چه بیشتر ایران فراهم کند. در این میان دولت روسیه نیز که رقیب اصلی در صحنه بود سعی می‌کرد که مشابه آن را در ازای اجازه‌ی عبور و رقابت از ایران تحصیل بکند. ناصرالدین شاه با اعطای این امتیازات چنان در تنگنا قرار گرفته بود که می‌گوید: می‌خواهم به شمال مملکت بروم سفیر انگلیس اعتراض می‌کند. می‌خواهم به جنوب بروم سفیر روس اعتراض می‌کند! ای مرده شوی این سلطنت را ببرند که شاه حقّ ندارد به شمال و جنوب مملکتش مسافرت کند![2]

اگر به سفر‌نامه‌ها و خاطرات اشخاص در باره این مسافرت‌ها دقّت شود چیزی جز صرف هزینه‌های هنگفت که از جیب این ملّت بد‌بخت باید پرداخت می‌شد هیچ سودی در بر نداشته است، ولی بادمجان دور قاب چینان حکومتی و خود شخص پادشاه در مواردی از فواید این مسافرت‌ها داد سخن داده و انجام آن را در جهت رفاه مردم و آینده‌ی ایران توجیه کرده‌اند که در نهایت هیچ یک از دروغ‌های آنان عملی نگردید. این رفتار محصول استبداد بوده و اصولاً افراد خارج از محدوده‌ی قدرت مطرح نیستند و میدان عمل و ابتکار به آنان داده نخواهد شد. کسانی که ناصرالدین شاه را منور‌الفکر خوانده و مشکلات را به گردن دیگران انداخته‌اند باید گفت که خانه از پای بست ویران بوده است. این نکته قابل قبول می‌باشد که اجانب از هر جهت آب را گل‌آلود می‌کرده‌اند، ولی در اصل این پادشاه نالایق و مستبد بوده که با همکاری متملّقین و چاپلوسان به عوامل اجنبی کمک کرده و میدان عمل داده است. آن پادشاه منورالفکر از مسافرت‌ها تجربه که نمی‌اندوزد، حتی به رهبران اروپایی نصیحت نیز می‌کنند. هنگامی که گیوم امپراطور آلمان ر ا ملاقات می‌کند و شاهد لباس‌های ساده‌اش می‌باشد به او می‌گوید شما نیز همانند من جواهرات خود را نشان دهید. گیوم به هنگام سان دیدن از ارتش خود چنین پاسخ می‌دهد که این‌ها جواهرات من هستند و صد افسوس پادشاهی که برای عبرت و کسب تجربه به غرب فرستاده شده بود متوجّه کلام بزرگ او نمی‌گردد و حتی بعداً سفارش می‌کند که باید از رفتن جوانان به اروپا جلوگیری کرد؛ زیرا خیلی خیلی اثر بد خواهد داشت. ابراهیم تیموری در توصیفی جالب از نتایج و اهداف آن مسافرت‌ها می‌گوید: «امّا در خصوص عشق شاه به سفر‌های فرنگ برای تحصیل تمّدن خود وزیر اعظم که از نتایج خانواده‌ی نامی‌گرجستان است در مونیخ به من گفت که شاه برای روز به فرنگستان نیامده، بلکه برای شب آمده و تفصیل‌هایی می‌کرد که هیچ قلمی‌ جرأت نگارش آن را نمی‌کند و همچنین از اتّفاقات شبانه که در هلند به وقوع رسیده و خود وزیر اعظم برای شهرت سلطان و احتیاط کار خود نقل می‌کرد، نمی‌خواهم صحبت بکنم و در جای دیگر می‌نویسد سفر‌نامه‌های ناصرالدین شاه پر است از توصیف زن فلان آقا که در فلان شب نشینی فلان لباس را پوشیده و مرحوم ناصرالدین شاه مفتون زیبایی و خوشگلی او شده یا وقتی فلان رقّاصه‌، فلان سیرک مشغول بازی است تن و بدن سفید و اندامی ‌قشنگ و ظریفش شاه ایران را از حال برده یا فلان حیوان در باغ وحش فلان شهر به نظر ظلّ‌الله خیلی عجیب آمده و یا بالاخره از این که جهان مطاع در بازی شطرنج، خانم سالیسبوری نخست وزیر انگلستان را مات کرده به خود ببالد و از مهارت خویش تعریف کند و ناصرالدین شاه در این سفر‌ها مبالغ زیادی از پول ملّت ایران را به عنوان دیدن ترقّیات دول اروپا خرج تفریح و عیّاشی‌های خود کرد. در مواقعی که ملّت در فقر و بیچارگی می‌سوزد و رشته‌های مختلف صنعت و تجارت یکی بعد از دیگری تعطیل می‌گردد و روس‌ها و انگلیسی‌ها مترصّد تسخیر ایران هستند ناصرالدّین شاه به راهنمایی سپهسالار و ملکم و امین‌السّلطان به فرنگ می‌رود و ثروت این ملّت را که حکّام مستبد خودخواه با ظلم و جور از یتیمان و بیوه ‌زنان و بینوایان دیگر گرفته‌اند به فلان رقّاصه‌ و بازیگر فلان سیرک یا فاحشه‌ی فلان کاباره می‌بخشد. ایشان به نقل از لرد کرزن می‌نویسد بعد از مراجعت شاه از سفر سوم فرنگستان نمایندگان سرمایه‌داران اروپایی برای گرفتن امتیازات مانند مور و ملخ به تهران هجوم آوردند و معروف بود عدّه‌ی زیادی در تهران حاضر بودند امتیاز بگیرند، از قبیل کارخانه‌ی قند، شیشه، تلفن، چراغ الکتریک و برای احداث تاکستان و انحصار انواع و اقسام محصولات فلاحتی و غیره. شاه نیز حاضر است موافقت کند چون‌که مبلغ کلّ به حساب شخص شاه داده می‌شود و یا در سفر سوم در سال 1889 م. تا این تاریخ مسافرت‌های شاه مخارج زیاد داشته در صورتی که فایده‌ای از آن‌ها مترتّب نشده و به حال ملّت ایران مفید واقع نگردیده، مخصوصاً سفر اخیر شاه که یک سفر خوش یمن نبود. قبل از آن که شاه از تهران حرکت کند امتیاز بانک شاهنشاهی را به بارون جولیوس رویتر داد»[3]



[1] - سفرهای ناصرالدین شاه به تاریخ‌های ذیل انجام گرفته است: سفر اوّل - از تاریخ 14ربیع الاوّل 1290ه .تا آخر رجب 1290ه.ق.(5 ماه و چند روز) در سن 43 سالگی. سفر دوم - 1295 ه.ق. تا 25 رجب سال 1295 ه.ق.(4 ماه و نه روز). سفر سوم - 1306 تا 1307 ه.ق(6 ماه و دوازده روز) در سن 58 سالگی

[2] - ص 12 - زندگانی سیاسی سلطان احمد شاه - تألیف حسین مکّی

[3] - خلاصه‌ای از صص 8 تا 13 - عصر بی‌خبری یا تاریخ امتیازات ایران - تألیف ابراهیم تیموری

4 - آینه عیب‌نما، نگاهی به دوران قاجاریه، علی جلال‌پور، انتشارات گفتمان اندیشه معاصر، 1394، ص 241

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد