پیام تاریخ

بحث های تاریخ ایران

پیام تاریخ

بحث های تاریخ ایران

دستگاه تبلیغات علیه احمد شاه

دستگاه تبلیغات علیه احمد شاه

بعضی افراد سعی فراوان به کار برده‌اند که از احمد شاه چهره‌ای محبوب و دلسوز و قابل ترحّم و مظلوم ترسیم کنند و بر خیلی از نکات منفی او به دیده‌ی اغماض بنگرند. از آن جا که اعمال افراد برجسته و نامی را نمی‌توان به طور موقتی پوشاند و سرانجام گذشت زمان واقعیت‌ها را روشن خواهد کرد احمد شاه نیز از این امر مستثنی نبوده است. در ضمن باید توجّه داشت که مردم ممکن است تحت تأثیر تبلیغات موقّتی قرار گیرند و به مسائل سطحی حسّاسیت نشان بدهند؛ ولی آیندگان قضاوت منطقی خواهند کرد و خادمان خود را هرگز فراموش نمی‌کنند که از هزاران سال قبل تا به حال فلان شخص در آن مقطع از تاریخ کشور به منافع ملّی کشورش توجّه داشته ویا خیانت کرده است. توده‌های مردم برای آن ستارگان منوّر ارزش و احترام قایل هستند و از نام خیانت کاران نیز نفرت دارند.

حسین مکّی در باره‌ی احمد شاه می‌نویسد: «...در بادی امر که نقشه‌ی انقراض سلطنت قاجاریه به صورت تغییر رژیم طرح می‌گردید پهلوان آن ناگزیر بود که ذرّه‌بین قوی و درشت‌ بینی را بر روی اعمال و حرکات و رفتار سلاطین سلسله‌ی قاجاریه مخصوصاً شخص سلطان احمد شاه گذاشته، کوچک‌ترین قصور یا تقصیری را که ممکن است در اطراف آن قلمفرسایی یا تبلیغات سوء کرد و بدینوسیله در انظار جامعه و توده‌ی بی‌سواد و از همه‌ جا بی ‌خبر اثرات نیکویی داشته باشد را به بزرگ‌ترین وجهی جلوه‌گر ساخته تا بدین طریق ولو به صورت ظاهر هم باشد موجبات تنفّر و انزجار مردم را نسبت به سلسله‌ی قاجاریه و شخص سلطان احمد شاه فراهم و مقدّمات تغییر رژیم را به نحوی که مطلوب باشد تدارک کنند و منظور اصلی از این اقدامات آن بوده که با این قبیل تبلیغات به مردم چنین بفهمانند که مقصود سلطان احمد شاه از مسافرت به اروپا جز عیّاشی و خوش‌گذرانی نبوده است و با این کیفیّت لیاقت سلطنت ایران را ندارد. چند نمونه از این تبلیغات بدین گونه می‌باشد: یکی دو نفر را محرمانه به اروپا مأمور کردند که به پاریس رفته هر طوری هست یک قطعه عکسی با شاپو از سلطان احمد شاه به دست آورده و برای کلّیشه در روزنامه‌های موافق جمهوری چاپ کنند. مأمورین این کار بلافاصله به اروپا مسافرت کردند و عکس تکی از سلطان احمد شاه به دست آوردند که شاپویی در دست داشت (در آن روز شاپو سر گذاشتن به عقیده‌ی عدّه‌ای بزرگ‌ترین گناه بوده است.) این مأموران از نظر این که خوش ‌خدمتی را به حد کمال رسانیده باشند تدبیری کرده و عکس یک نفر زن اروپایی هم به دست آورده، این دو عکس جداگانه را طوری پهلوی هم قرار دادند و از روی آن عکس دیگری گرفتند در حالی که سلطان احمد شاه شاپو در دست داشت پهلوی یک نفر خانم اروپایی هم ایستاده بود. بدیهی است این مأمورین خوش‌ رقصی را به حد کمال رسانیده و به ارباب خود خدمت قابل تقدیری کردند.

مورد دیگر پس از فوت سلطان احمد شاه هم دست از مشار‌الیه برنداشته انتشار دادند که هنگاهی که خبر فوت احمد شاه در پاریس انتشار یافت کلّیه‌ی فواحش (که حدود یکصد هزار نفر می‌باشند) سیاه‌پوش شده و در مرگ احمد شاه سوگواری می‌کردند و امّا مورد دیگر اشعاری است که عارف قزوینی سروده است که چند بیتی از یک غزل بدین شرح است:

سرِ بازارِ جنون عشق   شه ایران را

در اروپا چه خوش انگشت‌نما خواهد برد

کس نپرسید که آن گنج جواهر کز هند

نادر آورد، شهنشه به چه جا خواهد برد

تا که آخوند و قجر زنده در ایرانند

این ننگ را کشور دارا به کجا خواهد برد

زاهد ار خرقه‌ی سالوس به میخانه برد

آبروی همه‌ی میکده‌ها خواهد برد

شیخ طرّار به تردستی یک چشم‌ زدن

اثر از مصحف و تسبیح و دعا خواهد برد

تاج کیخسرو و تخت جم اگر آبرویی داشت

آن آبرو این شاه گدا خواهد برد

باد سردار سپه زنده در ایران عارف

کشور رو به فنا را به بقا خواهد برد»[1]



[1] - خلاصه‌ی صص 218 تا 224 - زندگانی سیاسی سلطان احمدشاه - حسین مکّی

2 - آینه عیب‌نما، نگاهی به دوران قاجاریه، علی جلال‌پور، انتشارات گفتمان اندیشه معاصر، 1394، ص 439

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد