پیام تاریخ

بحث های تاریخ ایران

پیام تاریخ

بحث های تاریخ ایران

دلقک احمد شاه

دلقک احمد شاه

«حاج میرزا زکی ‌خان دلقک کوتوله و خوش‌مزه‌ی دربار آخرین پادشاه سلسله‌ی قاجار بود که در بین مردم به چلغوز ‌میرزا شهرت داشت و با وجود بینی دراز و قد کوتاه و صورت کشیده و زشت دارای شجاعتی بی‌مانند و قلبی رئوف و مغزی متفکّر بود. معروف است که حاج میرزا زکی ‌خان وقتی دید رجال مملکت نام باغ‌های خود را به اسم خویش زعفرانیه و داوودیه و از این قبیل گذارده‌اند او هم نام باغ شهری خود را چلغوزیه گذاشت. در مورد یکی از شوخی‌های وی با اهالی قم چنین روایت می‌کنند. روزی حاج میرزا شیطنتش گل کرد و دست به تلفن برد و از محل دربار به تولیت قم تلفن زد و خیلی جدّی گفت توجّه داشته باشید که اعلیحضرت همین روزها به قم تشریففرما می‌شوند. به دنبال این تلفن روز بعد و روز سوم هم به قم تلفن زد و تأکید کرد قبله‌ی عالم به زودی عازم قم خواهند شد. عصر همان روز مجدّداً تلفن را برداشت و به نایب‌التّولیه بیچاره که خیال می‌کرد طرف صحبت او حتماً وزیر دربار و یا یکی از نزدیکان شاه است گفت مواظب باشید تشریفات کاملاً رعایت شود و در خرج نیز مضایقه نکنید و بالاخره در آخرین تلفن خود به نایب‌التّولیه گفت: فردا اعلیحضرت و همراهان ایشان به قم نزول اجلال خواهند فرمود و پیش از آن که نایب‌التّولیه فرصت سؤال پیدا کند تلفن را قطع کرد. دلقک نیم‌ وجبی دربار بعد از هر تلفن با خوش‌حالی دست‌ها را به هم مالیده و مثل بوزینه‌ها به جست و خیز می‌پرداخت و دیوانه‌وار مشغول خندیدن می‌شد. از آن طرف بشنوید خدّام آستانه بزرگان و مردم شهر به محض شنیدن این خبر تمام شهر را آب و جارو کردند. بازار قم و صحن مطهّر حضرت معصومه را آذین بستند و همه‌ جا از فرش و قالیچه گستردند و چلچراغی متعدّدی به در و دیوار آویختند و روز مقرّر غذاهای مختلفی پختند و بین فقرا و مستمندان شهر تقسیم کردند و بعد از خاتمه‌ی این کار‌ها خدّام و نایب‌التّولیه و علما و عدّه‌ای از مردم تا چند فرسخی قم به پیشواز آمدند. یک ساعت، دو ساعت، سه ساعت، همچنان ایستادند و انتظار کشیدند و چشم به راه دوختند؛ ولی از شاه و همراهان او خبری نبود. کم‌کم همه نگران شدند و بالاخره با صلاحدید نایب‌التّولیه بعد از چندین ساعت معطّلی دست از پا درازتر به منزل‌های خود باز گشتند و هر آن گوش به زنگِ خبر ورود شاه و همراهان او بودند و تا صبح خواب به چشم آن‌ها راه نیافت. روز بعد و روز سوم و چهارم نیز باهمان تشریفات از شهر خارج شدند و در چند فرسخی منتظر رسیدن شاه ماندند و عاقبت بعد از پنج روز انتظار کشیدن و دادن غذاهای مفت و مجانی به مستمندان تازه فهمیدند که شاه اصلاً قصد آمدن به قم را نداشته است و به دنبال این خبر وسایل جشن و چراغانی را جمع کردند و به دنبال کار و کاسبی خود را گرفتند. نایب‌التّولیه در این میان از همه بیشتر صدمه کشیده بود و مردم آن همه ناراحتی را از چشم او می‌دیدند. قضیه را محرمانه توسّط وزیر دربار به عرض شاه رسانید. احمد شاه به محض شنیدن این خبر سخت عصبانی شد و فریاد کنان گفت کی این فضولی‌ها را کرده؟ حاضران با ترس و لرز به عرض رسانیدند قبله‌ی عالم به سلامت باشد گویا این کار حاج میرزا زکی ‌خان باشد. احمد شاه دستور داد که حاجی میرزا زکی خان را که از ترس غضب شاه مخفی شده بود پیدا کرده و به حضور آوردند. وقتی که حاجی میرزا به حضور احمد شاه شرفیاب شد. شاه سخت پرخاش کرد و گفت: این چه فضولی بود که کردی؟ دلقک ناقلای دربار که مانند کودکان ده دوازده ساله جثه‌ای ریز و کوچک داشت تعظیمی‌کرد و گفت قربان عقل هر کس به اندازه جثه‌اش می‌باشد. احمد شاه فریاد زد تو آبروی ما را بردی. حاج میرزا زکی ‌خان بار دیگر تعظیمی‌کرد و گفت جان شما سلامت باشد. لااقل یک مشت فقیر و بیچاره به نون و نوایی رسیدند و شهر برای چند روز آب و جارو شد. همین خودش کلّی ثواب داره و چون دید شاه در غضب است؛ گفت: من به جبران این بی‌ادبی حاضرم اعلیحضرت را با تمام همراهان در (چلغوزیه) خودم به ضیافتی دعوت کنم. غضب احمد شاه از شنیدن چلغوزیه بیشتر شد و در آن حال فریاد کنان روی به اطرافیان کرد و گفت این پدر سوخته چه می‌گوید. مرحوم نظام‌السّلطنه که در آن جا حضور داشت از دلقک دربار شفاعت کرد و به عرض رسانید اعلی‌حضرتا! ... چلغوزیه اسم باغ بزرگی است که حاج میرزا زکی‌ خان در خیابان فخر آباد درست کرده و مانند باغ‌های سلطنتی زیبا و جالب است. احمد شاه از این حرف خندید و اشاره‌ای به سمت دلقک دربار کرد و گفت برو گم شو تا هیکل نحس تو را نبینم و زبان فضول تو را نشنوم. نه شوخی تو مثل انسان است نه باغ تو.»[1]



[1] - خلاصه‌ی صص180 تا 184 - دلقک‌های مشهور درباری - حسین نوربخش

2 - آینه عیب‌نما، نگاهی به دوران قاجاریه، علی جلال‌پور، انتشارات گفتمان اندیشه معاصر، 1394، ص 440

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد