پیام تاریخ

بحث های تاریخ ایران

پیام تاریخ

بحث های تاریخ ایران

سیاست داخلی کریم خان

سیاست داخلی کریم‌خان

 

هنگامی که کریم خان زند به قدرت رسید وضعیت تهاجمی دول خارجی به خصوص عثمانی و روسیه نسبت به ایران با قبل تفاوت بسیاری داشت و اگر پس از مرگ نادر همان شیوه‌ی بعد از سقوط دولت صفویه را در پیش نگرفتند، در درجه اول ناشی از اقدامات نظامی نادر می‌باشد و در مرحله بعد به ضعف درونی آن‌ها مربوط بوده است. هنگامی که در روسیه پطرکبیر فوت کرد اقدامات تعرّضی به مرزهای ایران نیز تا زمان کاترین صورت نگرفت. از جانب عثمانی نیز وضع به همین شکل بود و حتّی در هنگام محاصره بصره نیز که توسط کریم خان انجام گرفت جانب احتیاط را در پیش گرفتند که مبادا نادرهای دیگری در ایران ظهور یابند و بر مشکلاتشان افزوده گردد. در این زمان روابط با کشورهای اروپایی نیز بیشتر جنبه اقتصادی داشته است. بر همین اساس و موقعیت است که کریم خان فرصت یافت که بر مسائل داخلی توجّه نماید. او ذاتاً مردی رئوف و نیک اندیش بود و برخلاف اغلب حاکمان مصلحت و فقر و فلاکت مردم را مدّ نظر قرار داد و برای آرامش و رفاه آنان اقداماتی را به عمل آورد و از حکّام ایالات نیز همین انتظار را داشت و در حدّ ارسال مالیات‌های معیّن شده و قبول اطاعت با آنان مدارا می‌کرد و در عین حال یاغیان را هم سرکوب می‌ساخت. زمانی که در شیراز اسکان گزید خود را برتر از دیگران ندانست و حتّی در امور سیاسی با دشمنانِ تسلیم شده نیز به مشورت می‌پرداخت. چنان که محمّدهاشم آصف می‌نویسد: «والاجاه آقامحمّدخان و عالی‌جاه آزادخان را در مجلس خود می‌نشانید و در امور ملکی با این دو شاه‌وش مشورت می‌نمود و عالی‌جاه اسماعیل‌خان اعمی سر ایل قشقایی را ندیم و کلیم خود قرار داد و عالی‌جاه میرزا جعفر اصفاهانی را وزیرالوزرا و اعتمادالدّوله خود کرد و عالی‌جاه میرزا محمّد شیرازی را کلانتر فارس و عالی‌جاه میرزا فضل‌الله شیرازی را مستوفی‌الممالک و عالی‌جاه میرزا محمّد بروجردی را منشی‌الممالک خود قرار داد.»[1]

برای آن که حاکمان هر ایالت دست تعدّی به سوی مردم دراز نکنند مواجبی را برای آن‌ها در نظر گرفت. مواجب حاکمان اصفهان و شیراز و یزد و کاشان و ری و قزوین و امثال آنان مبلغ صد تومان نقد و مقدار چهار صد خروار غلّه تعیین گردید و علاوه بر این به خاطر آن که ثبات نرخ اجناس تغییر نکند در هر بلدی محتسبانی را قرار داد که مانع فسق و فجور و دزدی گردند.[2] محمّد هاشم آصف در همین رابطه می‌نویسد: «اول هر سال از همه حکام و عمّال هر بلد مزیّن به مهر امام جمعه و قاضی و شیخ‌الاسلام التزام نامچه در دیوان اعلی می‌گرفتند که بی‌برات مزیّن به مهر عمّال سبعه و قبض، دینار و حبّه از مالیات و صادریات و عوارض از رعایا نگیرند و داد و ستد دیوانی نشود. آخر هر سال حکّام و عمّال و ضبّاط و رؤسای هر بلد را طلب می‌فرمود با برات‌ها و قبض‌ها و مستوفیان دیوان اعلی را می‌فرمود با ایشان محاسبه می‌نمودند و در محاسبات دیوانی به قدر یک دینار و یک حبّه از ترس وی افراط و تفریط واقع نمی‌شد و اگر می‌شد نسق و سیاست می‌فرمود و از خیانت کسی نمی‌گذشت و در هر بلدی مقرّر فرمود که از اوّل شب هر ساعتی طبلی بکوبند تا سه ساعت از شب گذشته و اوّل ساعت چهارم هر کس از منزل و مکان خود بیرون آید یا در کوچه و بازار او را بگیرند، سیاست و نسقش نمایند. جمعی مأمور بودند که اوّل شب که سه ساعت از شب گذشته باشد تا بامداد در همه کوچه‌ها و بازارها بگردند و محافظت اهل شهر نمایند از شرّ دزدان و ستمکاران و ایشان را گزمه می‌خواندند.»[3]

از دیدگاه کریم خان مردم جامعه به چهار قشر تقسیم می‌شدند، اهل زراعت، اهل خرید و فروش، اهل حرفه، اهل ملازمت و هر کس که از این چهار صنف خارج بود در نزد وی اعتباری نداشت. بر همین اساس کریم خان نسبت به طبقه روحانیون چندان تمایلی نداشت و محمد هاشم آصف در همین رابطه می‌نویسد: «امنای دولتش خواستند که به جهت طلبه علوم وظایف قرار بدهند قبول نفرمود و فرمود ما وکیل دولت ایرانیم از خود اموالی نداریم که به ملاها و طلبه‌ی علوم بدهیم و از مالیات دیوانی که انفاذ خزانه عامره باید بشود به جهت لشکر آرائی و مرزبانی و ایرانمداری چیزی به کسی نخواهیم داد. هر کس که خدمت به دولت ایران می‌نماید او را راتبه و مواجب مستمری خواهیم داد. به جهت ملازمان شرعی دولت ایران یعنی عالی‌جنابان کرّوبی آدابان مقدّس‌القابان امام جمعه و قاضی و شیخ‌الاسلام و صدر و نایب‌الصّدر و فیصلیان امور شرعیه مواجب مستمری قرار داد و هر طالب علمی که دو تومان داشته باشد در یک سال با هفت سر عیال به خوبی معیشت می‌تواند نمود. جناب آقامحمد بیدآبادی از قراری که شنیده‌ایم در علم و فضل ملای بی‌نظیری است و از کسب تکمه چینی معاش می‌کند و منّت از کسی نمی‌کشد. ما هم وکیل دولت ایرانیم از بنائی وقوفی تمام داریم و کسب ما جوراب چینی و بافتن قالی و گلیم و جاجیم است. آن چه شنیده‌ایم همه انبیاء و اوصیا و پیغمبر ما و امامان ما و همه پادشاهان گذشته صاحب کسب و حرفه بوده‌اند. غرض آن که وظیفه از برای کسی قرار نداد.»[4]

رفتار کریم خان با پیروان مذاهب دیگر خوب بود و به خارجی‌ها نیز به شرط آن که اعمال آن‌ها با شریعت و علمای مذهب شیعه خصومت‌آمیز نباشد آزاد بودند و همین مورد را مبلّغان مسیحی نیز تأیید می‌کنند. جان.ر. پری در رابطه با سیاست مذهبی وکیل‌الرّعایا می‌نویسد: «کریم‌خان بنا به سنّت با سکّه زدن به اسم امام غایب و ساختن مساجد و بقاع و توجه به نمازهای جماعت به تقویت مذهب شیعه پرداخت. یکی از پارساترین وقایع نگاران ایرانی با نفرت یادآوری کرده است که کریم خان در تمام دوران زندگیش هرگز نماز نمی‌خواند. بزرگترین مراجع رسمی انتصابی روحانی در شیراز شیخ‌الاسلام بود. وظایفش ظاهراً از وظایف اسلافش در دوران حکومت صفوی محددوتر بود. سمت ملاباشی انتخابی معمولِ زمان شاه سلطان حسین دیگر احیاء نشد. مراجع مذهبی سنّتی که شاه انتخابشان می‌کرد از سوی کریم خان مستمری و حقوق داشتند. مثلاً متولّی گنبد شاه عبدالعظیم شهر ری در سال 1179ه. ق/1765م و ناظر امرور مذهبی در قزوین از این قبیل بودند. امّا روحانیون کوچکتر و طلبه‌های علوم دینی و سادات علوی و دراویش که از طریق مستمری ماهیانه امرار معاش می‌کردند انتصابی نبودند. چنان که گفته‌اند وکیل اینان را مردمی طفیلی می‌خواند و گفته بود وظیفه عام او به آنان اجازه می‌دهد که چون دیگران با آن چه دارند به خوبی زندگی کنند.»[5]  دکترشعبانی نیز سیاست داخلی کریم خان را مورد تمجید قرار می‌دهد و می‌نویسد: «این یک حقیقت است که با وجود کسب اقتدار مسلّم و کافی کریم خان تا پایان عمر نام پادشاهی برخود ننهاد و به نیابت از شاه عروسکی خود ساخته، خویشتن را وکیل‌السّلطنه و وکیل‌الدّوله نامید. او طرفدار رعیّت و طالب امنیت و آرامش عمومی و علاقه‌مند به آبادانی و ترقّی کشور بود. کسانی را که در صدد آزار مردم برمی‌آمدند نمی‌بخشید و چون در هزینه بیت‌المال صرفه‌جویی می‌کرد گاه برای چند دینار اسرافی که از خدمتگزاران خود می‌دید چندین تن را به قتل می‌رسانید. سیاست داخلی او بر ایجاد امنیت سیاسی و قضایی و برقرار کردن آرامش در کشور استوار بود و برای این منظور قطع نفوذ ولات و بیگلربیگی‌های دوره هرج و مرج ایران را که به خودسری عادت کرده بودند لازم می‌دانست. حسّ عطوفت وی مانع از آن می‌شد که بزرگان و سرداران مغلوب را از میان بردارد و به قلع و قمع کسانی که علیه او برخاسته بودند و دشمن شمرده می‌شدند، اقدام کند. این تدابیر برای اجرای مقاصد او مفید واقع شد تا آن جا که در مدّت چهارده سال پایان عمر وی ( 1193- 1179ق) هیچ گونه آشوبی برپا نشد و قلمرو تحت فرمان او در رفاه نسبی و آسودگی به سر می‌برد. وکیل از خشونت اخلاقی برکنار بود، ولی گاه به دلیل عصیان برخی از وجود قدرت‌جوی سرداران خشنی برای اداره امور شهرها می‌گماشت تا سختگیری آن‌ها موجب هراس شود و هم گروه‌های قدرتمند را از تعدّی به مال و جان مردم باز دارد. ایل زند پیرو آیین تشیع بودند و کریم خود مردی متدّین و مفیدِ آداب و مراسم مذهبی بود. امّا همانند مردم دیگر عشایر ایران در امور مذهبی تعصّب نداشت. به عنوان شهریار ایران پیروان تمامی ادیان را محترم می‌شمرد و در تعهدات اجتماعی و مقرّرات کشوری میان افراد تفاوتی نمی‌گذاشت. با این که به ظاهر از علم و دانش مکتوب بهره چشم‌گیری نبرده بود ولی با دانشمندان و علما به احترام تمام رفتار می‌کرد. وجود برخی از وزیران علم دوست مانند میرزا محمّدحسین فراهانی متخلّص به وفا و میرزا احمد منشی که در خدمت دولت او بودند در ترویج علم و معارف آن دوره بی‌تأثیر نبود. در این دوران مالیات‌ها تقلیل یافت و قوانینی که خان صادر می‌کرد دایره‌ی خودسری و ظلم مالکان را نسبت به رعایا محدود می‌کرد.»[6]



[1] - ص 338 رستم‌التواریخ محمد هاشم آصف(رستم‌الحکما) به اهتمام محمد مشیری - 1348

[2]- دکترنوایی در صفحه 180 کتاب کریم خان زند می‌نویسد: «در همان اصفهان که اساس اصلاحات داخلی را بنیان نهاد دستور داد که نرخ جمیع مواد خوراکی را معیّن و مشخّص نمایند و برای هر صنفی لباس خاصّی قرار داد و محتسب را متوجّه و موظّف به اجرای این قواعد کرد و در این باب سفارش فراوان نمود و براین اساس و طبق همین نرخ میزان مالیات شهر و حومه اصفهان را که به صورت مال‌المقاطعه از طرف حاکم پرداخت می‌شد به میزان چهل هزار خروار غلّه(سی هزار خروار غلّه و ده هزار خروار شلتوک) تثبیت کرد و با عمّال و حکاّم شرط نمود که اگرچنان چه شما یک دینار بر قیمت اجناس بیفزایید ما دو دینار علاوه بر مال‌المقاطعه از شما خواهیم خواست با مؤاخذه و سیاست. (حداقل سیاست چوب و فلک بوده و حدّ وسط بریدن گوش و بینی و کندن چشم و حداکثر کشتن)

[3] - ص 308 رستم‌التواریخ محمد هاشم آصف به اهتمام محمد مشیری - 1348

[4] - ص 309  - همان

[5] - ص 312 کریم خان زند جان.ر. پری ترجمه علی محمد ساکی - 1367

[6] - ص 104 - مختصر تاریخ ایران در دوره‌های افشاریه و زندیه دکتر رضا شعبانی - 1378

7- آینه عیب‌نما، نگاهی به دوران افشاریه و زندیه، علی جلال‌پور، انتشارات گفتمان اندیشه معاصر، 1397، ص 409

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد