پیام تاریخ

بحث های تاریخ ایران

پیام تاریخ

بحث های تاریخ ایران

امنیت جایی بود که شهربانی نبود

امنیت جایی بود که شهربانی نبود

 

زمانی که رضا شاه به قدرت رسید توجّهی ویژه به نیروهای نظامی و امنیتی کرد و تلاش نمود که آن‌ها حالت خودکفایی یابند و از انجام کارهای فرعی اجتناب ورزند. طبق این برنامه حقوق و مزایا به افراد نظامی پرداخت می‌شد؛ ولی میزان آن ناچیز بود و مخارج زندگی آن‌ها را تأمین نمی‌کرد. رضا شاه به این مسائل واقف بود و خبرهای اَعمال خلاف نیروها را دریافت می‌کرد؛ ولی از آن‌جا که برای نیروهای خود ارزش بالایی قائل بود و اهداف شخصی و دیکتاتوری خود را بر همه چیز ترجیح می‌داد، به اعتراضات و سخنان شاکیان توجهی نمی‌کرد و در حقیقت کسی را یارای شکایت از آنان نبوده است. نتیجه‌ی این رفتارها گسترده شدن ظلم و ستم مأموران به مردم بی‌گناه و مظلوم بود و کم‌کم اجحاف و تلکه ‌کردن‌ها به صورت کاری عادی درآمد. سرانجام نیرویی که باید خود عامل امنیت و آسایش مردم باشد روز به ‌روز از وظیفه اصلی‌اش فاصله گرفت. در این زمینه محمّد ارجمند می‌نویسد: «در عصر پهلوی یکی از ادارات که در رأس کلّیه دوایر دولتی قرار گرفته بود و تحت حمایت و تقویت و علاقه تام شخصی رضا شاه قرار داشت و دستورهایش در کلّیه وزارتخانه‌ها و مؤسسات حتمی‌الوجود بود اداره شهربانی کلّ کشور بود. این اداره که حقاً و قانوناً در ممالک دموکراسی حافظ جان و مال و ناموس اهالی هر کشوری است به طوری‌که تاکنون دیده شده در ممالک دیکتاتوری عامل اجرای منویات شخص دیکتاتور است با این تفاوت که در سایر ممالک دیکتاتوری دنیا در کارهای اجتماعی دخالت می‌کنند و از وقایع برخلاف سیاست حکومت خود جلوگیری می‌نماید؛ ولی در ایران این اداره فقط عامل مؤثری برای حفظ منافع شخص رضا شاه بود. بنابراین تمام عمّال شهربانی در مرکز و ولایات صبح تا شام مشغول پاپوش‌دوزی برای اشخاصی بودند و مأموران آگاهی مدام به تهیه گزارش‌های خطرناک خالی از حقیقت می‌پرداختند و به وسیله این گزارش‌های بی‌معنی مردم بیچاره را تلکه می‌کردند و مزدهای کاملی از مافوق‌های اداری خود دریافت می‌داشتند. با این وضعیت معلوم است که این اداره چه صدماتی به اهالی کشور وارد می‌ساخت و چقدر به تشکیلات حکومت و سلطنت پهلوی همان کسی که طرفدار جدّی این اداره بود، صدمه وارد آورد.

ادارات شهربانی کشور در عصر پهلوی کانون فساد و خطرناک‌ترین مرکز انحطاط اخلاقی جامعه ایرانی بود و گناه کلّیه جنایاتی که در آن دوره به عمل می‌آمد حقاً به گردن آن اداره است؛ زیرا تمام دوره بیست‌ساله هیچ‌ کس از ترس اداره شهربانی خواب راحت نداشت. رضا شاه هم به ‌قدری تحت تأثیر عملیات آن اداره قرار گرفته بود که به کلّیه گزارش‌های نامربوط آن با نظر بسیار دقیقی می‌نگریست و با سرعت آن‌ها را تحت رسیدگی قرار و ترتیب اثر می‌داد و به طور کلی باید گفت جایی که شهربانی و ژاندارمری نبود آن‌جا امن بود.»[1]



[1]. شش سال در دربار پهلوی؛ محمد ارجمند، ص 210

2- آینه عیب‌نما، نگاهی به دوران پهلوی، علی جلال‌پور، انتشارات گفتمان اندیشه معاصر، 1396، ص 158

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد