پیام تاریخ

بحث های تاریخ ایران

پیام تاریخ

بحث های تاریخ ایران

فساد هویدا

فساد هویدا

 

هویدا به مدت طولانی در جایگاه امیرکبیر و... تکیه زد که به‌ هیچ ‌وجه لیاقت و شایستگی آن را نداشت. اگر موقعیت زمانی کشور و میزان گستردگی و تبادل اطّلاعات جهانی که در اختیار هویدا قرار داشته‌اند را در نظر بگیریم، وی را نمی‌توان حتی با حاج میرزا آقاسی[1] نیز مقایسه کرد. شاید به این گفتار انتقاداتی وارد شود که خیر، این‌گونه نبوده و در دوران او خدماتی نیز انجام گرفته است و به ‌عنوان مثال همواره از تثبیت قیمت‌ها در آن زمان یاد می‌شود؛ ولی نباید فراموش کرد که به چه بها و ارزشی. آیا این تثبیت قیمت‌های مصنوعی و مصلحتی به عدم استقلال‌ و وابستگی کشور به اجانب می‌ارزیده است؟

هویدا از نظر فکری و رفتار شخصّی آن چنان در منجلاب فساد و ناهنجاری‌ها قرار داشت که نمی‌توان تأثیر آن‌ها را در اعمال اجتماعی و شغلی او نادیده گرفت؛ هر چند که برخی از اعضای خانواده‌ی پهلوی نیز از این اعمال بی‌بهره نبوده و همانند وی عمل کرده‌اند. همواره محمّد رضا شاه در برابر اعتراضات و حتی گزارش‌های ساواک و بازرسان شاهنشاهی که چرا یک مرد همجنس‌باز را به نخست‌وزیری مملکت کوروش و داریوش گمارده است، می‌گوید که مردم اختیار پایین‌ تنه خود را دارند و برای افکار مردم و اعتبار ایران ارزشی قائل نبود. پس از سقوط سلطنت پهلوی همه افراد این خاندان که از خواب خرگوشی بیدار شده و فرصت تفکّر یافتند، تمام بدبختی‌های خود را به گردن دیگری انداخته و هویدا را مقصّر اصلی و علّت فروپاشی سلطنت پهلوی قلمداد کرده‌اند. به‌ عنوان مثال فریده دیبا عامل تمام خرابی‌ها را هویدا می‌داند و می‌گوید که اگر افرادی چون عبّاس میلانی با دید مثبت در باره هویدا نوشته‌اند تمام دروغ است و تحت تأثیر پولی که فریدون هویدا به آن‌ها داده، آن کتاب را نوشته‌ است.

گذشته از این روایات، مُشک باید خود ببوید نه آن که عطّار بگوید. فساد هویدا آن چنان است که افراد متعدّدی ادّعای شوهری او را می‌نمایند تا جایی که اردشیر زاهدی در جمع به او می‌گفت: «ای بچه...، تو هم که اینجا هستی و دنبال... کلفت می‌گردی.»[2] شاه با شنیدن این حرف‌ها و افتضاحات دیگر است که به او می‌گوید باید ازدواج نمایی که آن اقدام نیز چندان دوام نیاورد و نتوانست مشکلی را حل سازد؛ زیرا حرکات نا شایست هویدا از اراده و کنترل او خارج شده بود.

شاهپور غلامرضا در باره علت و چگونگی گرایش هویدا به همجنس‌بازی می‌گوید: «هویدا می‌گفت اصلاً روی مخالفت‌کردن با اشخاص را ندارد. به یکی از نزدیکانش راز گرایش به همجنس‌بازی را که به اندازه زیاد در او بود تعریف کرده و گفته بود زمانی که در لبنان نوجوان زیبارو و سفیدپوست و چاق و چله‌ای بوده یکی از معلمانش در مدرسه آمریکایی بیروت از او تقاضای نامشروعی می‌کند و هویدا چون خجالت می‌کشیده به آن معلم جواب رد بدهد تسلیم خواسته او گردیده است و از همین ‌جا انحراف او آغاز شده و کم‌کم سایر معلمان و خدمه مدرسه و حتّی شاگردهای بزرگ‌تر هم از او چنین تقاضایی می‌کنند و او به مفعول رسمی مدرسه آمریکایی بیروت تبدیل می‌گردد و این اخلاق در او نهادینه می‌شود و علت سرایت و انتشار این اخبار در جامعه بدین شکل بود که هویدا در انجام این کار خود با افراد بی‌سروپا و عادی جامعه قاطی می‌شد و مثلاً باغبان یا سرباز گارد را با پول و یا تهدید به اتاق خودش می‌برد و این افراد بعد از آن که خدمت آقای نخست‌وزیر می‌رسیدند موضوع را با آب و تاب برای همکاران خودشان شرح می‌دادند.»[3] در همین خصوص فرح پهلوی از مفاسد اخلاقی هویدا می‌گوید: «روزی سپهبد محسن مبصّر رئیس شهربانی کلّ کشور با ترس و لرز و کمی هم خجالت اطّلاعات تکان‌ دهنده‌ای از مفاسد اخلاقی هویدا در اختیارم قرار داد. بر اساس این اطّلاعات مأموران شهربانی چند نفر از اراذل و اوباش تهران را دستگیر کرده بودند و هویدا دستور آزادی آن‌ها را داده بود. رئیس شهربانی که آدم با دل و جرأت و در عین ‌حال کنجکاوی بود روی این افراد کلید کرده و ته‌ و توی قضیّه را درآورده بود تا معلوم شود هویدا چرا از یک مشت چاقوکش و کبوترباز و قواد و بچه‌باز جنوب شهر و اطراف مولوی حمایت می‌کند. یکی از این افراد نزد رئیس شهربانی اعتراف کرده بود که وظیفه شوهری هویدا را به عهده دارد. دیگران هم اعتراف کرده بودند که به دفعات با آقای هویدا همجنس‌بازی داشته‌اند. من این مطلب را به اطّلاع محمّد رضا رساندم؛ ولی متأسفانه به واسطه روحیّه آزادمنشی که داشت اظهار نمود اعمال خصوصی افراد به او مربوط نمی‌شود و مردم در زندگی خصوصی خود آزاد هستند. در عوض رئیس شهربانی را کنار گذاشت و گفت این مردک پایش را از گلیمش درازتر کرده و در زندگی خصوصی مردم تفحصّ کرده است و در ادامه می‌گوید: هویدا در سال‌های بعد که خیالش از حمایت محمّد رضا راحت شد اعمال ننگین خود را علنی کرد و حتی دست به تشکیل باندی از همجنس‌بازان طراز اول کشور زد که در آن افرادی از وزرا و نظامیان عضویت داشتند. یک مدت هم به طور علنی همسر سپهبد حمیدی شده بود و ما از طریق عوامل خود در ساواک عکس‌ها و فیلم‌هایی از روابط همجنس‌بازی هویدا و سپهبد حمیدی را مشاهده کردیم.»[4] همچنین اسکندر دلدم می‌نویسد: «از دیگر افراد مورد علاقه هویدا یکی هم پرویز راجی بود که با هویدا روابط همجنس‌بازی داشت. خانم الی ‌آنتونیادیس که در خیابان حافظ کوچه کیمیا زندگی می‌کرد و مدت‌ها خدمتکار یونانی خانه هویدا بود موضوع روابط مشکوک راجی با هویدا را تأیید می‌کرد و می‌گفت: راجی به خانه می‌آید و ساعت‌ها به اتاق‌ خواب هویدا می‌رود و بعضی شب‌ها در اتاق‌ خواب او می‌خوابید.»[5] ولی در باره چگونگی پخش این اعمال در جامعه علاوه بر مطالب بالا مهم‌تر از همه انتشار نامه خلیل آذر بود که به‌ صورت کپی در همه‌‌ جا منتشر شد.

در خیابان لاله‌زار یکی از مراکز فساد هویدا به نام غار آبی وجود داشت که یک بار و رستوران تنگ و تاریکی بود و مرکز تجمّع اشخاص معروف به همجنس‌بازی بود. بیشتر دوستان هویدا از مشتریان پاتوقی غار آبی بودند. جلال یکی از دوستان نخست‌وزیر می‌گفت: «هویدا، شاپورخوشگله و گلسرخی را در داخل غار آبی کشف کرده است.»[6] مجلّه گزارش روز به نقل از مجله آمریکایی لایف در باره این محفل می‌نویسد: «امیرعباس هویدا و فریدون برادرش را به ‌عنوان دو همجنس‌باز معروف و شناخته ‌شده در مجامع بین‌الملل همجنس‌بازی معرفی کرده و سپس می‌نویسد از اعضای کابینه هویدا یکی هم غلامرضا کیان‌پور، وزیر دادگستری و اطّلاعات معروف به شاپورخوشگله بود که علاوه بر رتق و فتق امور وزارتخانه تحت سرپرستی خود به برپایی مجالس تمدّد اعصاب برای هویدا می‌پرداخت و خود نیز در این مجالس به ضرب‌گرفتن و گرم‌کردن مجلس مشغول می‌شد. شاپور خوشگله در این مجالس با پوشیدن لباس زنانه نمایشات تخت‌ حوضی اجرا می‌کرده است. هویدا دوست داشت زنانی که در مجالس عیش و عشرت او شرکت می‌کنند وی را خواهر صدا بزنند و علت طلاق‌گرفتن لیلی امامی از هویدا نیز به علت همجنس‌بازی او بوده است.»[7]



[1] رجوع کنید به کتاب آیینه عیب‌نما نگاهی به دوره قاجاریه صص 172-184

[2]. فریده دیبا، دخترم فرح، ترجمۀ الهه رئیس‌ فیروز، ص 314.

 

[3]. احمد پیرانی، شاهپورغلامرضا پهلوی، ص 319.

[4]. احمد پیرانی، دختر یتیم، ج2، ص 577.

[5]. اسکندر دلدم، خاطرات من و فرح، ج 3، ص 1150.

[6]. همان، ج 1، ص 474.

[7]. همان، پاورقی ص 492.

8- آینه عیب‌نما، نگاهی به دوران پهلوی، علی جلال‌پور، انتشارات گفتمان اندیشه معاصر، 1396، ص 423

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد