پیام تاریخ

بحث های تاریخ ایران

پیام تاریخ

بحث های تاریخ ایران

شاه تهماسب سوداگر از نظر ابوالقاسم طاهری

 

 

شاه تهماسب از نظر ابوالقاسم طاهری

 

«جای شک باقی نمی‌ماند که تهماسب آدمی بسیار فرومایه و خشکه مقدّس بود. به همین روال ثابت کردیم که تهماسب آدمی حسابگر، خودخواه، دوراندیش، واقع بین و حیله‌گر بود. روش او در مورد بایزید، فرزند سلطان سلیمان قانونی در عین حال از لحاظ احساسی و انسانی و اخلاقی نکوهیده است شاید از دیدگاه سیاست مملکتی و مصالح پادشاهی آن قدرها پلید نباشد. غلوّ وی در اجتناب از شرب مسکر و خط مشی یک بام و دو هوایی وی در مورد مسلمانان بسیار خنده آور است و اصرارش به حفظ موازین معدلت و انصاف هیچ گونه با زراندوزی و بی اعتنایی وی به دادگستری و پایمال کردن حقوق مظلومان سازگار نیست. کسی که در هشتاد ورق تذکره‌ی احوال خویش دست کم ده بار مدّعی است که حضرت رسالت پناهی محمّد (ص) و ائمّه‌ی طاهرین و اجداد نیکو خصال خود را به خواب می‌بیند و پیوسته از ایشان الهام می‌گیرد و به برکت انفاس قدسیّه‌ی ایشان چنان پیروزی‌های گوناگون به وی روی می‌کند که جمیع عقلا در این مقدّمات حیران می‌مانند، کراراً او را به سان سوداگری می‌بینیم که پوشاک‌های خود را به ده برابر بهای اصلیش به امیران و بزرگان قوم می‌فروشد و یا چهارده سال از دادن حقوق و مستمری لشکریان خود امتناع می‌ورزد و یا سال تا سال پا از حرمسرای خود بیرون نمی‌نهد تا ضجه و فغان دادخواهان را نشنود و اگر ناله‌ی مظلومی به گوش وی رسید فرمان می‌دهد تا او را با چماق از در دولتخانه برانند.

باید پذیرفت که اگر تهماسب از آغاز موجودی مالیخولیایی نبود بی‌گمان بسیاری از کارهایش در بازپسین سال‌های عمر، وی را این سان معرفی می‌کرد. از آن جا که وی از گشاده دستی و شخصیت مغناطیسی شاه اسماعیل اول نشانی نداشت از همان اوان پادشاهی در حفظ وحدت فکر و عمل میان طایفه‌های سرخ کلاه قاصر آمد. به این سان پیکره‌ای که اسماعیل با دلیری و سنگدلی و مهارت تمام تراشیده و نمونه‌ای از انضباط و فرمانبرداری محض و همبستگی ساخته بود دچار خطر موریانه گردید. با این همه جوانی که در ده سالگی به دنبال نابغه‌ی بزرگی چون اسماعیل بر اریکه‌ی پادشاهی تکیه زد اگر از موقع شناسی، واقع بینی و حیله گری بهره‌ای نمی‌داشت هرگز نمی‌توانست بیش از نیم سده استقلال و تمامیت ارضی ایران را در برابر فسادهای داخلی و تجاوزهای خارجی حفظ کند و میان اروپا و خطر نیستی حائل گردد.»[1]



[1] - تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران از مرگ تیمور تا مرگ شاه عباس، ابوالقاسم طاهری، شرکت سهامی کتاب‌های جیبی، 1349، ص 228

2- آینه عیب‌نما، نگاهی به فریاد کاخ‌های صفوی، علی جلال‌پور، 1400، ص 337

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد