پیام تاریخ

بحث های تاریخ ایران

پیام تاریخ

بحث های تاریخ ایران

علل عقب ماندگی ایران از نظر شاردن

 

 

 

علل عقب ماندگی ایران از نظر شاردن

 

شاردن جهانگرد مشهور فرانسوی است که در طی دو سفر خود به ایران مطالب بسیار با ارزشی را از اوضاع اجتماعی و سیاسی زمان صفویه بیان کرده‌اند که باید سفرنامه‌ی ایشان را یکی از منابع مهم دوران صفویه شمرد. وی شاهد حکومت‌های شاه عباس دوم و شاه صفی دوم یا همان شاه سلیمان بوده است. شاردن ضمن اشاره به کوچکترین زوایای دربار آن پادشاهان فاسد و عیاش در مورد علل عقب ماندگی ایران می‌نویسد: «زمین ایران در برخی جاها شنی و سنگلاخ و در بعضی نقاط رسی و سخت و سنگین است. به هر روی زمین بیشتر جاها چنان خشک و فاقد رطوبت می‌باشد که اگر آن‌ها را آبیاری نکنند هیچ گونه محصول نمی‌دهد؛ حتی گیاهی در آن نمی‌روید و وجود چنین وضعی نتیجه‌ی نباریدن باران نیست، بلکه کم باریدن حاصل پدید آمدن چنین موقع نا مساعد است. افزون بر این چنان که پیش از این اشارت کرده‌ام کمبود جمعیّت نیز یکی از عوامل مهم بایر ماندن اراضی ایران می‌باشد و این امپراتوری می‌تواند بیست برابر سکنه‌ی کنونی خود را غذا بدهد. وقتی انسان نوشته‌های مورّخان باستان مخصوصاً آثار آریان و کنت کورس را راجع به ایران می‌خواند و آن‌ها را با آن چه در این زمان می‌گذرد برابر می‌نهد و مقایسه می‌کند به راستی دچار سرگشتگی و بُهت و حیرت می‌شود؛ زیرا از مطالعه‌ی نوشته‌های آنان چنین استنباط می‌کند که ایران کشوری است با شکوه، پر تجمّل و سرشار از ثروت و جلال و آبادانی که در آن ارزانی و فراوانی و همه گونه وسایل رفاه و آسایش وجود داشته و در عصر طلایی می‌زیسته، امّا اکنون وضع به گونه دیگر است. با وجود این می‌توان باور کرد آن چه مورّخان دوره‌ی باستان نوشته‌اند و تورات مقدّس همه‌ی آن‌ها را تأیید می‌کند ایران روزگار کهن سرزمینی ثروتمند و با شکوه و پر تجمّل و آبادان بوده، بنابراین این دو وضع متضاد را چگونه می‌توان توجیه کرد؟ و من بی هیچ زحمت برای این دگرگونی دو دلیل موجّه و قاطع می‌آورم. نخست علت آن تغییر یافتن مذهب و سبب دیگر تغییر ماهیت نحوه‌ی حکومت است. مذهب مردم ایران باستان که مبتنی بر احترام گزاری نور و آتش بود پیروان خود را به کار و کوشش و آبادان کردن زمین‌های بایر، کندن کاریزها و ایجاد کشتزارها و ترویج کشاورزی، درختکاری و نشاندن درختان میوه و امثال این کارهای سودمند می‌خواند، امّا اساس دین و بنیان تبلیغات اسلام بر این است که دنیا گذرگاهی بی اعتبار و فاقد ارزش است و نباید به دنیا و آن چه در آن است دل بست و زندگی واقعی و سرمدی در آخرت است و در این دنیا به حداقل معاش باید خرسند بود.

پادشاهان قدیم بیش از سلاطین این روزگار دادگر و در بند آسایش خلق و خاطر نگه دار مردمان بودند. رعیّت را غارت نمی‌کردند. به گناه کوچک کسی را نمی‌کشتند و اموال مردم را به مصادره نمی‌گرفتند؛ امّا اکنون حکومت استبدادی برقرار است و پادشاه بر جان و مال و ناموس مردم مسلّط است و آن چه مرا به باور کردن و پذیرفتن آن چه مورّخان قدیم درباره آبادانی ایران باستان و جمعیت زیاد آن آورده‌اند و خوانده‌ام، بر می‌انگیزد.»[1]



[1] - سفرنامه شوالیه شاردن، ترجمه اقبال یغمایی، چاپ اول، انتشارات توس، جلد دوم، 1372، ص 700

2- آینه عیب‌نما، فریادی از کاخ‌های صفوی، علی جلال‌پور، انتشارات گفتمان اندیشه معاصر، 1401، ص 860

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد