ب: مذهبی
یکی از مهمترین عقایدی که در کل تاریخ بشر رفتار و اعمال انسانها را تحت تأثیر قرار داده است گرایشهای مذهبی میباشند. درباره ریشه یابی این گرایش و پایداری آن تا عصر حاضر تحت عنوان ادیان رسمی و آثار آن بر زندگی بشر دیدگاههای گوناگون ارائه کردهاند. در این مجموعه به دلیل عدم آشنایی با مفاهیم و فلسفهی پیدایش مذاهب کمتر به آن اشاره شده است. بر مبنای اساطیر و داستانهای تاریخی میتوان چنین نتیجه گرفت که انسانهای اولیه تمام وقایع و تحلیل پیرامون خود را ناشی از نوعی قدرت ماورایی تصور میکردند. آنها برای توجیه افکار خود متوسل به افسانه و اساطیر شدند و به مرور زمان همین روایات از حالت پرستش گیاهان و حیوانات به صورت اندام انسانی و بت پرستی شکل واقعیت به خود گرفتهاند. محصول این عقاید را در بخشی از تاریخ مقدس که آکنده از خرافات و اوهام هستند، میتوان تفسیر کرد و مورخان در جایی که در تحلیل خود دچار ابهام شدهاند با کمک همین افکار گذشتگان و رؤیا و خواب دیدنها پاسخگوی بخشی از زوایای پنهان تاریخ بودهاند. بنابراین اطلاعات اولیه از موقعیت و مقام زنان نیز ناشی از همین دوران تاریک و مبهم بوده و محصول حدس و گمان و داستانسراییها میباشد. وضعیت اجتماعی زنان بعد از دوران مادرسالاری کمکم تحت تأثیر بخشی از تاریخ مقدسی که ساختهی خود انسان بود، قرار گرفت و سپس زنان به عروسکی تبدیل شده و از چرخهی تولید کنار گذاشته شدند. تاریخ ایران نیز از این امر مستثنی نبوده و برخی مراسم و سنتهای بی پایه همانند گیرهای عرصه را بر مقام زنان تنگتر کرده است. البته در جریان تاریخ، زنان نیز همانند مردان تابعی از تغییرات سیاسی بودهاند و در صورت قیامها و جنگها چون غنائمی دست به دست گشته و به عنوان کنیز زینت بخش حرمسراها شدهاند.
گرایشهای مذهبی ساکنان سرزمین ایران نشان دهندهی آن است که این جامعه از ابتدا برای زنان احترام خاصی قائل بوده و بینش خود را به صورت الهههایی مانند آناهیتا و میترا نشان دادهاند. اولین دینی که در ایران و زمان ساسانیان رسمیت یافت دین زردشتی بود که برخی عقاید آن را اخذ شده از جامعهی مادها میدانند. حکومتهای هخامنشی و اشکانیان که از درون دولت مادها بیرون آمدند دارای دین رسمی نبودهاند. میرحسن ولوی در مورد گرایش مذهبی هخامنشیان مینویسد: «میدانیم که بزرگترین خدایان در نزد هخامنشیها اهورامزدا و میترا و آناهیتا دستیار و یاور اهورا مزدا به شمار میرفتند. در کتیبهی اردشیر دوم هخامنشی اهورامزدا و میترا و آناهیتا با هم ستایش شدهاند. شاهان هخامنشی هیچ گاه تلاش نکردند تا آیین خاصی را در قلمرو حکومتشان به رسمیت بخشند و یا بر پیروان سایر گرایشهای دینی سختگیری کنند. در هیچ یک از کتیبههای باقی مانده از دوران هخامنشی نامی از زردشت در میان نیست. همچنین مورخینی چون هرودوت و گزنفون نیز در نوشتههای خود نامی از دین زرتشت نبردهاند. هرودوت مینویسد آنان برای خدایان نه تندیس میسازند و نه معبد و قربانگاه برپا میکنند و این گونه کارها را احمقانه میدانند، زیرا فکر میکنم برخلاف یونانیان اعتقاد ندارند که هرگز خدایان به شکل آدمی باشند. هرودوت نامی از آناهیتا نمیبرد و نشانگر آن است که یونانیان در زمان اشکانیان با آناهیتا آشنا شدهاند.»[1]
در تاریخ نگاری ما همواره سیستم و مفاهیم مذهبی جایگاه خود را حفظ کردهاند و در هر تحلیل تاریخی میتوان جای پای آن را یافت. تمام داستانهای مربوط به زلیخا و بلقیس و آناهیتا و میترا و غیره آمیخته با عقاید مذهبی هستند و از این لحاظ تأثیر و نفوذ مذهب را در میزان حضور و نقش زنان نباید نادیده گرفت. به عنوان مثال در آیین مزدیسنا از بین عناصر چهارگانهی مقدسه موکلی به نام آناهیتا قرار دارد و به صورت یک فرشتهی زن جای دارد و این موضوع بیانگر دلیل احترام ایرانیان قدیم به زنان است. در زمان مادها انتقال فرّ شاهی توسط زنان انجام میگرفت و در تمام اسطورههای مذهبی که به نوعی آفرینش جهان را به موجودات ماورائی ربط داده است بیشتر قهرمانان به صورت زن، نقش اصلی را ایفا کردهاند. از آن جا که سندی از این دوران وجود ندارد بنابراین ذکر این روایات همراه با حدس و گمان خواهد بود. بر این اساس هیچ نوع قضاوتی را نمیتوان با اطمینان و یقین به نیمی از مجموعهی انسانها ارتباط داد. اصولاً قضاوت در مورد جایگاه زنان کار سختی است، زیرا تنوع و گوناگونی آن ممکن است از یک تجربه شخصی تا نتایج علمی فراگیر باشد. همان گونه که در رفتار مردان تضادهای زیاد مشاهد میشود در مورد زنان نیز این گونه خواهد بود. نقش زنان در دنیای علم و فرهنگ بر هیچ کس پوشیده نیست و هر انسان منصفی نمیتواند این امور را نایده بگیرد. به طور کلی از سوی مردان عقاید زیادی در انتقاد از زنان دیده میشود و بر اساس تجربهای که از روابط خود در اجتماع یا زندگی شخصی دارند، گاهی زن را بر اثر صداقت و همدلی چون عزیزترین یار در وصفش غزلسرایی کردهاند و گاهی به طنز تلخترین اوصاف را بر علیه وی به کار میبرند. زن همان گونه که میتواند کانون انسجام هر خانواده باشد، در اکثر مواقع نیز میتواند زمینهی یأس و نومیدی زندگی را فراهم سازد. گذشته از تجربیات شخصی، یکی دیگر از عواملی که آن تفاوتها را نهادینه کرده است تأکید کتب مذهبی بر نقش زنان در انحراف عقاید مردان میباشد و اولین نافرمانی از جانب حوا در خوردن میوهی ممنوعه و راندن از بهشت موعود صورت گرفته است. در مثالی دیگر به عملکرد منفی دین زردشتیان قدیم باید اشاره داشت که دوران ماهیانهی زنان را از اقدامات اهریمنی میشمرند و زنان را مجبور به زندگی در انزوای کامل کرده بود.
تأثیر ورود اسلام به ایران و یا سلطهی مغولان بر زندگی و نوع نگرش نسبت به زنان بر کسی پوشیده نیست. به عنوان مثال، رسم منفور مورد اشاره که دین زردشت در مورد زنان توصیه کرده بود توسط دین اسلام برچیده شد و زنان از قید این نوع اسارت رهایی یافتند. این نوع برداشت و انتقادها نسبت به عقاید مذهبی در طول تاریخ وجود داشته است که غالباً منتقدان آن توسط حاکمان و علمای مذهبی از صحنهی حیات حذف شدهاند. به عنوان مثال در تاریخ اجتماعی ایران آمده است: «چون علی ذکرالاسلام به مقام امامت فرقهی اسماعیلی رسید پیروانش را گرد آورد و روز هفدهم رمضان 559 قمری در خطبهی تاریخی خود چنین گفت: به اقتضای عقل شریف، مکلف هستیم که خیر و شرّ، سعادت و ضلالت شما را نشان دهم. بدانید و آگاه باشید که عالَم قدیم است و زمان نامتناهی، بهشت و دوزخ یک امر خیالی و موهوم است. قیامت هر کس، مرگ اوست و به هر عاقلی لازم است که در باطن به اقتضای بشریت و عقل شریف سلیمالنفس و نیکوکار باشد. به این چنین کسی مرد راه حق خطاب میشود. هر روشی که جهت امور دنیویهی خود مفید میدانید همان را شعار خود سازید. الآن تکلیف شرعیه را در خصوص حقوق الله بالمره من کلاً از شما ساقط کردم، پس از این آزاد هستید و از اوامر و نواهی در خصوص نعمات دنیویه بهره یابید. ثروت و مکنت حاصل کنید و به خیالات فاسد و عقاید ابلهانه خود را مقیّد نکنید. سعی نمایید که با علوم و اعمال حسنه و فضل و هنر در میان ملل عالم برگزیده و مرجع شوید. به علاوه امام اسماعیلی فرمود از امروز طایفهی اناث را در حبس و حجاب نگاه ندارید و ایشان را بی تربیت مگذارید. زیاد بر یک زن مگیرید، چنان که من زیاد بر یک زن ندارم. هر کس بعد از این دختر کوچک خود را مثل پسر خود به خواندن و نوشتن مشغول نسازد و هر کس از بزرگ و کوچک از غنی و فقیر زیاده بر یک زن بگیرد، مستحق بازخواست و سخط من خواهد شد. فردای آن روز پیشوای اسماعیلی دست زن خود، درةالتاج را که از دودمان دیلمیان بود، گرفت و روی گشاده در الموت به گردش پرداخت. پس حجاب را برانداخت. شاعر اسماعیلی در مدح او قصایدی سرود، از جمله این چند بیت:
برداشت غُل شرع به تأیید ایزدی مخدوم روزگار علی ذکرالاسلام
منسوخ کرد آیهی ستر و حجاب را مقبول داور آمد و ممدوح خاص و عام
فرمود کی گروه به هر مرد یک نفر همسر بس است زین عدد افراط شد حرام
پس از علی ذکرالاسلام محمد بن حسن به امامت رسید. او مردی دانشمند بود و مردم را به پیروی از تعالیم پدر ترغیب کرد. وی از نوزده سالگی به رتق و فتق امور مشغول گشت و مدت 46 سال در کامرانی به سر برد.»[2]
[1] - تاریخ مستند ایران باستان، میر حسن ولوی تهران نشر ماهریس، 1397، ص 28
[2] - مقام زن در تاریخ ایران، حسن غازی اصفهانی، نشر پرسش، 1397، ص 16، به نقل از جلد نهم تاریخ اجتماعی ایران
3- گذری بر نقش زنان دربار در تاریخ ایران، علی جلالپور،